

در این پست قصد کالبدشکافی بازی کارتی کاستل (Kastel)، بازگردنی از بازی کارتی Nox، اثر آقای Steffun Bruckner، به تصویرگری آقای Oliver Freudenreich و خانم Sandra Freudenreich رو داریم. نسخه اصلی این بازی توسط کمپانی های زیادی از جمله HUCH و MONDOX و نسخه بازگردانی این بازی توسط تیم After 5 Games تولید شده.
نظر خودتون از تجربه بازی و پست رومیز شکافی این بازی رو در بخش نظرات، زیر همین پست، بنویسید.
طراح بازی:Steffen Bruckner
سابقه طراح:
ساختن نمایشگاهی از کارت های با بیشترین امتیاز از انواع مختلف
سه نوع کاراکتر کارتونی و ساده و خنده دار با نام های “آقای کله کدو”، “جناب کهنه پیچ” و “استاد گوربهگور”. این سه نوع کارت در نسخه اصلی بازی به سه نوع اسکلت کارتونی تبدیل میشن.
شب “هالووین” است و اهالیِ قلعهی باستانیِ “کاستِل”، یعنی آقای “کلّهکدو” (یک “آدم-کدو”ی موذی و خبیث!)، استاد “گوربهگور” (یک زامبیِ خسته!) و جناب “کُهنهپیچ” (یک مومیاییِ هزارودویستساله، از نوادگانِ فراعنهی مصر!)، بهرسمِ هر سال برای شرکت در مراسم آماده میشوند. سرگرمیِ این “مُردههای نَمُردنی” -که برعکسِ ظاهرِ ترسناکشان، از حسّ طنز خوبی هم برخوردار هستند- در شب “هالووین”، ترساندنِ مردمی است که برای برگزاری مراسم، به قلعهی “کاستِل” میآیند! البته با اینکه اهالیِ قلعه، قصدِ بدی ندارند و هدفشان فقط شیطنت و بازیگوشی است ولی -بهقول معروف- آنها شوخیشوخی مردم را میترسانند و مردم جدّیجدّی سکتههای ناقص میزنند و روانهی بیمارستانها میشوند! این امر، ممکن است احساساتِ نداشتهی قلعهنشینان را اندکی جریحهدار کند ولی چارهای نیست، برای یک “نامیرا”، ترسناک بودن، از نان شب واجبتر است!!
حال باید دید کدامیک از اهالیِ قلعهی “کاستِل” میتواند تعداد بیشتری را زَهرهتَرک کند (آنها برای بالا بُردنِ آمارِشان حتی حاضرند زَهرهتَرکشدگان را از یکدیگر بقاپند)!!…
در بازی کارتی کاستل، هر بازیکن یه سری کارت با اعدادی که میتونن از 1 تا 15 باشن، در دست خودش خواهد داشت که با اونها باید یه نمایشگاه از کارت های در دسته های مختلف در جلوی خودش یا بقیه بازیکن ها درست کنه. این نمایشگاه میتونه نهایتا 6 دسته کارت داشته باشه. این یعنی فرصت برای ساختن نمایشگاه محدوده. چون هم ممکنه یه نفر سریع 6 دسته کارت هاشو در نمایشگاه خودش بسازه و بازی رو تموم کنه یا ممکنه کارت های بازی تموم بشن، چون کارت ها نامحدود نیستن.
در این بازی وضعیت هر بازیکن کاملا موقتیه. یعنی هر لحظه امکان داره شما از عرش به فرش بیاید یا برعکس. همین امر موجب فان و هیجانی بودن بازی شده. یه بیت معروف از سنایی هست که کل بازی رو در خودش داره:
که گر عرشی به فرش آیی و گر ماهی به چاه افتی وگر بحری تهی گردی وگر باغی خزان بینی
بازی کاستل یه کارت گیم خیلی سادست. چون اولا فقط شامل یه سری کارت با اعداد مختلف هستش که سه نوع بیشتر ندارن، ثانیا هر کسی فقط قراره در بازی یه کارت بازی کنه و یکی برداره و نه کار دیگه ای و ثالثا نوع بازی یه بازی خانوادگی یا اصطلاحا Family Game هستش و این یعنی بازی خیلی سادست. پس برای افرادی که آشنایی چندانی با دنیای بردگیم ها و کارت گیم های مدرن ندارن، میتونه یه بازی مناسب باشه.
گیم پلی بازی خیلی ضدحال محوره. پس افرادی که تو کار ضد حال هستن احتمالا از این بازی قراره کلی لذت ببرن. اینقدر به بقیه ضدحال خواهید زد که ضدحال دون خونتون پر شه.
از نظر سادگی، بازی در سطح خیلی ساده ای قرار داره، پس میشه آدم های مختلفی رو پای میز بازی آورد. از طرفی اتفاقات گیم پلی بازی که عمدتا از جنس ضدحال مثبت و حال گیری، با کلی خنده و خوشحالیه، پس هر کسی رو گیر آوردید، پای میز بازی بیارید. البته حواستون به توضیحات بخش “جمع بازیکنان” باشه.
این بازی 2 تا 6 نفرست. اما واقعیت اینه که چون فان بودن و هیجان بازی به اتفاقات لحظه ای و سریعی هستش که در اون میفته و عملا تجلی بیت “اگر ماهی به چاه افتی و گر عرشی به فرش آیی” هستش، هر چقدر تعداد بازیکنان بره بالا، بازی خیلی باحال تر و هیجان انگیر تر میشه. این نکته هم قابل ذکره که بازی به اندازه کافی سریع پیش میره و این یعنی در تعداد بالا قرار نیست خیلی طول بکشه که دوباره نوبتتون بشه و مشکل حوصله سر رفتن هم اینطوری حل میشه. تعداد 6 نفر ممکنه گاهی خیلی رومخ باشه، چون لحظه به لحظه اتفاقاتی میفتن که شمارو از عرش به فرش می برن و برعکس و این برخی مواقع واقعا موجب تجربه منفی از بازی میشه. که این همیشگی نیست و خیلی کم اتفاق میفته. رو همین حساب تعداد 5 نفر تعداد مناسبی برای بازیه. ولی برای 6 نفره هم نگران نیاشید و پای میز بازی برید.
این بازی خوراک جمع های دوستانست. درسته که جنبه های ضدحال در اون زیادن ولی با این وضع گیم پلی بازی به قدری گرم هست (به قسمت گیم پلی در بخش تجربه بازی مراجعه کنید) که موجب میشه این ضدحال و حال گیری ها به سمت لبخند های لحظه ای و پویا کردن جمع پیش برن تا زده شدن از بازی و تجربه منفی. پس احتمالا با پدر و مادر و خانواده هم این بازی برای شما مناسب باشه. همچنین برای جمع های رسمی از جنس ادارات و بانک ها که در اونها کارمند ها برای وقت استراحت میخوان یکم هیجان روحشون بره بالا هم این بازی مناسبه. ولی نکته مهم درباره این بازی اینه که اگر با جمعی بازی کنید که باهاشون آشنا نیستید یا تعارف دارید، احتمالا تجربه خوبی نخواهید داشت. پس برید سراغ هر جمع دورهمی خانوادگی، آشنا و گرم و صمیمی که میتونید.
بازی برای 10 سال به بالا مناسبه، ولی به دلیل قوانین ساده و گیم پلی روان بازی، با سنین پایین تر تا حدود 8 ساله هم میشه بازی رو تجربه کرد و این تجربه تجربه ایده آلی نخواهد بود چون در طول بازی نیازه که بازیکن ها حساب امتیاز های همدیگه رو با جمع و تفریق داشته باشن و این برای بچه های زیر 10 سال یکم کند انجام میشه. ولی اگر امتیازات رو بهشون لحظه ای برسونید این تجربه قرار نیست فاجعه هم باشه. از طرفی به همین دلایل برای سنین بالا و حدودا تا 40 سال هم بازی مناسب خواهد بود. حالا اینکه چرا بیشتر از 40 نیست یه سمت قضیه همین جمع و تفریق ریاضی بازیه و از سوی دیگه به دلیل اتفاقات فان زیاد بازیه که خب عمدتا افراد بیشتر از 40 ساله دیگه حال و حوصله این جنس از فان رو ندارن. از طرفی سنین 12 سال به بالا و مخصوصا جمع نوجوان، مناسب ترین مخاطب برای این بازی هستن.
با توجه به اینکه توضیحات بازی خیلی سادست و میشه زیر یک دقیقه به یه فرد بازی رو آموزش داد پس طبیعتا نباید دفترچه بازی خیلی زیاد باشه. از طرفی اندازه دفترچه فارسی بازی خیلی کوچیک و توجیبیه. این یعنی صفحات بازی هم کوچیکه. ولی با همه این موارد حجم دفترچه یکم بیشتر از حدی هستش که باید باشه. دفترچه فارسی بازی شامل 10 صفحه میشه که تقریبا 4 تا 5 صفحه از اون زائد هستن. این در حالیه که میشد در حدود 5 تا 6 صفحه کل بازی رو توضیح داد. دفترچه بازی اصلی، یعنی Nox، به زبان های آلمانی، انگلیسی، فرانسه و هلندی هم موجوده که توضیحات کامل بازی در اونها در 5 صفحه هستش. این در حالیه که اندازه کاغذ های دفترچه اصلی بازی کوچیک تر از نسخه فارسی هم هست.
درباره دفترچه فارسی بازی، فونت انتخاب شده برای دفترچه مناسبه. رنگ اون مناسبه، متن اون از نظر کادر بندی مرتب نوشته شده، اما نگارش متن از این نگاه که تمییزی بین قسمت اصلی توضیح بازی و نکات سطحی بازی و همینطور نکات خیلی مهم بازی دیده نمیشه. تمام اطلاعات در یک قالب نوشته شدن که این تا حدی مخاطب رو در رجوع به دفترچه دچار سردرگمی میکنه. البته به دلیل کم بودن حجم اطلاعات بازی، ممکنه این اتفاق نیفته، ولی در کل اینکه تمام اطلاعات با یک قالب نوشته شدن نکته منفی هستش. مخصوصا برای بخش “روند بازی” که اکشن های بازیکن کاملا یکنواخت با متن بقیه قسمت ها نوشته شده. بهتر بودن حداقل از شماره گذاری یا پررنگ کردن قسمت هایی از متن استفاده میشد. این اتفاق در دفترچه نسخه اصلی بازی با تغییر رنگ فونت اتفاق افتاده. از طرفی میشد به جای استفاده از متن خیلی از نکات رو با نماد و شکل ها نشون داد.
نوشتن دفترچه برای یه بازی بازگردانی شده از ترجمه صرف کمی سخت تره. چون برخی المان های بازی تغییر میکنن و نیازه که متناسب با المان های جدید بازی، فرآیند یادگیری بازی چیده بشه. این اتفاق در بازی کاستل به نحو مناسبی صورت گرفته. یعنی دفترچه قوانین برای یادگیری بازی مناسبه و با خوندن اون بازی رو کامل یاد میگیرید.
دفترچه نسخه اصلی بازی (منظور بازی Nox هستش)، تمام سرفصل های مورد نیاز برای یادگیری کامل بازی رو در بر داره. همینطور بخش مربوط به مثالی از بازی. درباره دفترچه نسخه فارسی باید گفت این سرفصل ها کامل هستن و حتی برخی سرفصل ها اضافه اومدن و میتونستن باهم ادغام بشن. مثلا سرفصل “امتیاز شماری” با سرفصل “پایان بازی”. اما خلا یه بخش در دفترچه حس میشه و اونم شناسنامه تیم بازگردانی بازیه. مثل اسم مترجم بازی، اسم گرافیست و نگارگر بازی، راه ارتباطی با تیم بازگردانی و … . الان اگر فردی بخواد با گرافیست بازی ارتباط بگیره از کجا باید شروع کنه؟
زمان ذکر شده مقدار متمرکز زمان هستش. یعنی زمانی که باید بازیکن با تمرکز کافی بزاره تا دفترچه رو بخونه. این زمان به طور میانگین 10 دقیقه هستش. برای گیمر های حرفه ای این زمان میره به سمت حدود 5 و حتی زیر 5 دقیقه.
حجم قوانین این بازی خیلی کمه. قانون اصلی بازی بازی کردن یه کارت از دست و برداشتن یه کارت و پر کردن دسته، که این مقدار قانون یه حجم حداقلی از قوانین در دنیای بردگیم محسوب میشه. قوانین جزئی تر بازی و قید های اجرایی اونها هم خیلی کم هستن و نهایتا به 3 عدد برسن.
چون هم حجم قوانین بازی کمه و هم این قوانین خیلی سبُک هستن پس با یک بار توضیح دادن بازی یا حتی دنبال کردن بازی از کنار زمین بازی، کاملا بازی رو یاد میگیرید.
کل چیدمان بازی گذاشتن دسته کار های بازی در وسط زمین بازی و در دسترس همه بازیکن هاست. پیشنهاد میشه وسیله ای هم برای یادداشت امتیازات داشته باشید.
با خوندن دفترچه بازی بازی رو کامل یاد میگیرید، ولی ویدئو آموزشی فارسی تقریبا 3 دقیقه ای برای آموزش بازی وجود داره که یادگرفتن بازی از طریق اونها میتونه در زمان صرفه جویی کنه. این ویدئو مختصر بازی مربوط به “مای بردگیمز” هستش که لینکش رو در قسمت بالا یعنی “ویدئو های آموزشی” در قرار دادیم.
فکر کردن در این بازی اصلا مدت دار نیست و بیشتر از جنس یه تصمیم لحظه ای با توجه به شرایط موجوده. چون وضعیت بازیکن ها در طول بازی در هر نوبت جابه جا میشه، پس اصلا برنامه ریزی کار ساده ای نیست. در نوبت خودتون فقط شما نیازه به نمایشگاه کارت های بقیه و خودتون نگاه کنید و تصمیم بگیرید یکی از کارت ها دستتون رو روی یه دسته بازی کنید. تنها جنبه فکر کردن در این لحظه اینه که “امتیاز خودم یا بقیه رو ببرم بالا یا بیارم پایین”.
قبلا هم گفتیم که این بازی نمونه بارز بیت “گر عرشی به فرش آیی و گر ماهی به چاه افتی”. این یعنی از زمانی که شما یه کارت بازی می کنید، تا زمانی که دوباره نوبت شما بشه و یه کارت دیگه بازی کنید، وضعیت بسیاری از بازیکن ها، از جمله خودتون، کلی تغییر کرده. با این وجود آینده نگری و ذهن خوانی در بازی کاریه که فقط اعصاب خوردی براتون خواهد داشت.
چون کارت ها تماما شامل اعداد هستن و شما با این کارت های امتیازات نمایشگاه خودتون و دیگران رو تعیین می کنید، پس در هر نوبت که کارتی بازی میشه، باید یه جمع یا تفریق نهایتا دورقمی انجام بدید تا متوجه وضعیت فعلی هر کسی بشید. این اتفاق برای کسانی که حوصله ندارن اصلا خوشایند نیست. ولی اگر میتونید سریع حساب و کتاب کنید، نگران نباشید.
–
تنها اتفاق مرتبط با شانس بازی مکانیزم Card Drafting بازی هستش که در پایان نوبت هرکسی اتفاق میفته، زمانی که باید شما یه کارت از دسته کارت های وسط بازی بکشید و دست خودتون رو به 3 کارت برسونید. این مکانیزم یکی از پرکاربردترین مکانیزم های بردگیم ها و خاصتا کارت گیم ها هستش. اما نحوه کاربرد این مکانیزم در این بازی طوری هستش که نمیشه گفت بازی رو شانسی کرده. به نوعی میشه گفت بازی اصلا شانس نداره. رو همین حساب سطح شانس بازی خیلی کمه. با یکبار تجره بازی متوجه این امر میشید.
–
–
یکی از نکاتی که موجب میشه این بازی یه بازی فان و مهیج باشه همین امره که تاثیر بازی دیگران روی بازی شما بسیار بالاست. یعنی مستقیما یه بازیکن میتونه امتیاز نمایشگاه کارت های شمارو تغییر بده. این سطح از تاثیر به هیچ وجه اذیت کننده نیست و بلعکس عمده هیجان بازی به همین علته. این هیجان زمانی به حداکثر میرسه که یه بازیکن از نظر امتیاز میفته جلو، و اینجاست که همه بازیکن ها حمله میکنن به سمتی که امتیاز اون بازیکن رو بیارن پایین. در این حین ممکنه یه نفر زیر پوستی بره به سمت پایان رسوندن بازی و برنده شدن.
زمانی که نوبت به هر بازیکن میرسه، زمان صحبت هایی از این جنسه: « نه تروخدا منو بیخیال شو»، «برو سراغ فلانی، داره برنده میشه»، «فلانی رو بگیر » و … . هر اندازه به سمت پایان کارت های بازی میریم، این جنس صحبت ها بیشتر و بیشتر میشن. یعنی صحبت هایی از جنس مذاکره برای تبادل چیزی، در بازی اتفاق نمیفته.
قبل از هرچیز بگم که این بازی تجربه خیلی گرمی داره. یعنی راحت با گیم پلی و سیر پیش روی بازی ارتباط میگیرید.
گرم بودن گیم پلی رو میشه با یه سری مثال از بازی ها توضیح داد. مثلا شده یه بازی رو تجربه کنید و بعد از تجربه، هیچ دلیل منطقی مرتب با ماهیت اون بازی برای این ندارید که چرا از اون لذت نبردید و دیگه نمیخواید اونو بازی کنید، ولی یه حس سرد نسبت به بازی دارید که باعث میشه زیاد سمت اون بازی نرید. این دقیقا نمودی از گیم پلی سرده یه بازیه. تجربه نشون داده معمولا مخاطبین عمومی بردگیم های ایرانی نسبت به بازی هایی که بر مبنای بلوف هستن این نگاه رو دارن که . یعنی گیم پلی این بازی هارو سرد تلقی می کنن. البته دلایل تخصصی و منطقی هم برای این امر هست که از جمله اونها هدف، سبک تعامل و توجیح کنش های بازیکن ها در یه بازیه که وقتی یه طراح نتونه این المان ها در بازی رو به نحو خوبی رقم بزنه، گیم پلی بازی از گرم بودن فاصله میگیره.
حالا بردگردیم سر کاستل: گیم پلی بازی علاوه بر اینکه گرمه، خیلی روان و سادست. خیلی سریع بازی یپش میره و معمولا گیر خاصی در طول بازی اتفاق نمیفته. هر کسی در نوبت خودش یه کارت بازی می کنه و یه کارت بر میداره. به همین سادگی و خوشمزگی. و هیجان بازی در طول بازی وابسته به بازیکن ها تقسیم میشه که این باعث میشه لحظه ای از بازی وجود نداشته باشه که همه خیلی طبیعی یه کارت بازی کن و یکی بردارن، بدون اینکه یه سر و صدایی از بازیکن ها در بیاد.
بازی در کل یه مسیر رو برای برنده شدن شما تدارک دیده ولی این از جنسی نیست که خیلی اذیت کننده و حوصله سر باشه و مارو مجبود کنه که دیگه سمت بازی نریم. بازی خیلی سبُک و سادست، این یعنی نداشتن مسیر های مختلف برای برنده شدن برای اون طبیعیه. از طرفی گیم پلی سریع و روان بازی، اتفاقات تعامل محور بازی و … موجب میشن اصلا به فکر این نباشید که چرا این بازی تکرارپذیر نیست. یه راه فان همیشگی در اینجا به راه های مختلف بازی میچربه.
در طول بازی اینقدر قراره بالا پایین بشید و بقیه رو بالا پایین بکنید که دیگه از فرط تغییر احساساتتون در طول بازی قاطی کنید. البته این حرف اغراقه، ولی در کل گیم پلی بازی کلی بالا و پایین و تغییرات داره و بیشتر جنبه فان و هیجانی بازی به همین دلیله.
بازیهای کارتی سبک مثل کاستل بازی هایی هستن که جنبه سرگرمی سریع و بهینه برای ما دارن. این یعنی زمان زیادی برای تجربه بازی قرار نیست بزاریم. رو همین حساب استفاده از المان های بهینه سازی تجربه بازی شاید برای بازی های سبک این چنینی معنی نده. ولی برای اون دسته از افرادی که معتقدن باید لحظه لحظه زندگی رو با لذت تمام پشت سر گذاشت این پیشنهاد ها میتونه موثر باشه.
بازی یکم ضدحالی، سرعتی و فانه. رو همین حساب یه سری آهنگ هایی مثل آهنگ پت و مت میتونه هم جنبه خنده بازی رو بیشتر کنه، هم حس خرابکاری و ضد حال.
موسیقی های پیشنهادی خودتون رو در قسمت نظرات بنویسید.
اگر از بازی کاستل لذت بردید، احتمالا از بازی های لیست سمت راست هم لذت خواهید برد. همینطور اگر بازی های لیست مقابل را تجربه کرده اید، بازی کاستل می تواند یک بازی دیگر باشد که از آن لذت خواهید برد. البته توجه به توضیحات رومیزشکافی مربوط به مخاطب، ماهیت بازی و … همیشه در اولویت اول قرار داره.
برای مشاهده تصویر کامل هر بازی روی تصویر آن کلیک کنید.
نظر خودتون درباره رومیزشکافی و تجربه بازی رو در قسمت نظرات در زیر همین پست با ما در میان بذارید.
در صورتی که فرصت تایپ ندارید شماره حستون بعد از بازی رو برامون بنویسید.