بازی های با داستان تعاملی شاید مورد علاقه ی همه نباشند اما اگر شما هم مانند من از علاقمندان این ژانر هستید حتماً نام تل تیل گیمز (Telltale Games) به گوشتان خورده است. در روزگاری که بازی ها با گرافیک فک بر انداز و گیم پلی اعتیاد آور سروصدا به پا می کردند، تل تیل با استفاده از داستان گویی و سبک هنری خاص خود بازی های سرگرم کننده و به یاد ماندنی میساخت و در قالب ۵ یا ۶ اپیزود منتشر می کرد.
این استودیو اولین بار در سال ۲۰۱۲ و پس از موفقیت بازی واکینگ دد (The Walking Dead) بر سر زبان ها افتاد و توانست موج تازه ای را در ژانر ماجراجویی ایجاد کند. در زمانی که ساخت چنین بازی هایی برای استودیو های بزرگ صرف اقتصادی نداشت، تل تیل دست از کار نکشید و با ساخت عناوین ماجراجویی متعددی به سیر کردن طرفداران این ژانر ادامه داد.
به عنوان یکی از طرفداران بازی های داستان تعاملی نگاه به فهرست آثار استودیو تل تیل گیمز خاطره های زیادی را برایم زنده می کند. سفر به دنیای تل تیل و ماجراجویی های بیگبی و کلمنتاین واقعا خاطره انگیز است. در این پست می خواهیم باری دیگر به دنیای تل تیل سفر کرده و ۱۰ تا از بهترین بازی های تل تیل گیمز را باهم مرور کنیم.
Guardians of the Galaxy: The Telltale Series – 10
لیست خود را با اولین و آخرین همکاری مارول و تل تیل گیمز شروع می کنیم. انتخاب نگهبانان کهکشان برای ساخت یک بازی تل تیل ایده ی تماماً بدی نبود بلکه به خوبی به عمل نیامد. بازی در همان اپیزود اول با به قتل رساندن تانوس خود را از فیلم و آثار دیگری که تا به حال از نگهبانان کهکشان دیده اید جدا می کند. هدف اصلی این بازی پرداختن به رابطه ی میان اعضای این تیم و سرگذشت آنها است. هدفی که تل تیل در نهایت با قربانی کردن بخش های دیگر داستان به آن میرسد.
کاراکتر های بازی با اینکه در آغاز چندان جالب نیستند اما با گذشت زمان به خوبی رشد کرده و توجه شما را کسب میکنند. مشکل اصلی از آنجایی شروع میشود که بازی در برخی اوقات آنقدر کند پیش میرود که میخواهید سر خود را به دیوار بکوبید و ناگهان آنقدر سرعت میگیرد که شما خود را همراه با نگهبانان درحال پریدن از این کهکشان به آن کهکشان میبینید. این سرعت روایت نامنظم سبب شده تا داستان به هم ریخته و عجولانه به نظر برسد، این موضوع به خصوص در مورد اپیزود نهایی بازی صدق میکند.
اتمسفر کلی از شوخی های مسخره و موسیقی های مربوط به دهه ۷۰ میلادی (از قبیل آثار باب دیلن و کوئینز) تشکیل شده و در کل جالب است. نگهبانان کهکشان آنقدر هم عنوان بدی نیست اما احتمال اینکه باب سلیقه ی شما نباشد زیاد است.
۹ – Game of Thrones: A Telltale Games Series
به عنوان فردی که سریال بازی تاج و تخت را دنبال می کرد، هنگامی که از وجود این بازی با خبر شدم برای تجربه اش واقعاً هیجان زده بودم. شما در نقش فارستر ها، یک خاندان کوچک در شمال وستروس قرار می گیرید و وظیفه ی دفاع از این خاندان در مقابل بولتون ها و رقبایتان را دارید.
رابطه ی میان بازی و سریال از عروسی سرخ آغاز شده و با حضور کوتاه شخصیت های سریال در جای تا جای بازی دنبال می شود. رویارویی با رمزی اسنو را می توان به یاد ماندنی ترین آنها دانست. ایراد بازی اما در جای دیگر نهفته شده است. انتخاب های بازیکن در نهایت هیچ تأثیری بر روی داستان بازی ندارد. اگرچه این جمله تقریباً درمورد تمام بازیهای تل تیل صدق میکند اما در وصف این عنوان بیش از حد حقیقت دارد.
در نهایت تمامیه پایان بندی های بازی شبیه به هم هستند و بازیکن کنترل خاصی بر روی سرنوشت وستروس و خاندان فارستر ندارد. میتوان گفت که این بازی یکی از بهترین قصه های تل تیل (حداقل در بعضی از مواقع) را روایت می کند و پر از لحظات یاد ماندنی است اما افسوس که شما در طول بازی تنها نقش یک بیننده را دارید و نه بیشتر.
8 – The Walking Dead: A New Frontier
رتبه هشتم لیست به سومین فصل از سری واکینگ دد تعلق دارد. در این فصل داستان حول محور خاویر گارسیا و خانواده اش میچرخد و ما این بار از دیدی تازه ماجراجویی کلمنتاین را دنبال میکنیم.
با این وجود که روابط بین خاویر و برادرش، زن برادرش و برادرزاده هایش تقریباً تمام درامای بازی را تشکیل می دهد، ورود این خانواده به دنیای زامبی ها و همراه شدنشان با کلمنتاینی که حال سر سخت تر از همیشه شده تنش های خاص خودش را به همراه دارد. این عنوان از همان شروع شامل اتفاقات شوکه کننده و غیر قابل پیش بینی متعددی می شود که میتوانند تا لحظه آخر شما را در لبه ی صندلی نگه دارند.
به جز مشکلات فنی و افت فریم نمیتوان ایراد مشهود دیگری را در این بازی دید. تل تیل با استفاده از همان فرمول همیشگی خود و به خرج دادن مقدار کمی ریسک توانسته یک دنباله ی خوب و هیجان انگیز را تحویل مخاطبین بدهد. این بازی صرفاً همین است یک دنباله ی خوب و یک داستان فرعی از ماجراجویی های کلمنتاین که قطعاً ارزش تجربه را دارد.
7 – The Walking Dead: The Final Season
نامه ی خداحافظی تل تیل با فرنچایز واکینگ دد در راه نشان دادن رابطه مادر – پسری بین کلمنتاین و ای جی توانست به یک پایان بندی مناسب دست پیدا کند. فصل پایانی واکینگ دد شامل چهار اپیزود میشود که دو اپیزود آغازین آن توسط تل تیل و دو اپیزود پایانی آن توسط اسکای باند توسعه یافته است.
در طی این چهار اپیزود، ما برای باری دیگر در نقش کلمنتاین قرار میگیریم که حال برای مراقبت از همراه کوچکش ای جی حاضر است دست به هرکاری بزند، درست مانند لی که زمانی حاضر بود برای نجات او این کار را انجام دهد. ای جی و کلمنتاین در راه رسیدن به یک زندگی تقریباً معمولی موقعیت های هیجان انگیز و انتخاب های سختی را برای بازیکن رقم میزنند.
در بعضی مواقع سرعت روایت بازی توسط مکانیک های جدید گیم پلی و شخصیت های جانبی پرتعداد و فراموش شدنی کاسته میشود اما هر اپیزود در نهایت یک تجربه ی رضایت بخش و هیجان انگیز را در اختیار شما قرار می دهد. این بازی آخرین عنوانی است که تل تیل قبل از تعطیلی اش در سال ۲۰۱۸ بر روی آن کار کرده. یک پایان تکان دهنده و در انتها تلخ درست مانند بازی.
6 – Batman: The Telltale Series
این بازی آغازی بر قصه ی بتمن و ورود تل تیل به شهر گاتهام است. درحالی که سری آرکهام راک استدی بیشتر بر روی زد و خورد بتمن با دشمنانش تمرکز میکرد، تل تیل با انتخاب مسیری متفاوت مرد پشت نقاب یعنی بروس وین را در مرکز داستان قرار میدهد.
زمانی که گذشته ی تاریک خانواده ی وین برای شهروندان گاتهام برملا میشود. بروس وین مجبور است نحوه ی مبارزه خود با جرم و جنایت را زیر سوال ببرد. این عنوان یک مقدمه چینی مناسب برای گاتهام و ویژگی هایش محسوب شده و تمام همراهان و دشمنان بتمن زمان کافی برای معرفی خود را در طی این پنج اپیزود بدست می آورند.
تل تیل برای اولین بار در این عنوان از موتور بازی سازی بروزرسانی شده ی خود رونمایی میکند و آنرا با پیاده سازی اکشنی درخور نام بتمن می آزماید. استفاده از این موتور بروزرسانی شده درحالی که باعث بهبود یافتن جلوههای بصری و گیم پلی بازی شده همینطور سبب ایجاد برخی مشکلات فنی می شود که در عناوین گذشته ی تل تیل خبری از آنها نبود. ترکیب دنیای بتمن و سبک سیاق تل تیل در پایان به ساخت یک محصول ارزشمند، سرگرم کننده و خاطره انگیز منجر میشود که از ارزش تجربه بالایی برخوردار است.
5 – Batman: The Enemy Within
وقتی داستان از جدی بودن فاصله میگیرد و به جای مطرح کردن سوالات اخلاقی به شما اجازه میدهد که هم در تیم قهرمان ها بازی کنید و هم در تیم آدم بد ها واقعاً نمیتوانید از چیزی ایراد بگیرید. این دقیقاً همان رویه ای است که این بازی نسبت به نسخه پیشین سری به خود گرفته.
این نسخه از بتمن یکی از سرگرمکننده ترین های تل تیل است که به طور مداوم شما در انواع موقعیت های عجیب و غریب و دشوار قرار میدهد. برداشت منحصر به فرد تل تیل از شرور های گاتهام به شما اجازه می دهد هم در مقابل آنها قرار بگیرید و هم درکنار آنها، اینگونه شما قادر هستید از آشوب های گاتهام حداکثر لذت را ببرید.
به طور خلاصه این بازی یک دنباله ی سرگرمکننده از سری بتمن است که به تعادل بهتری نسبت به عنوان قبلی خود دست پیدا کرده. هنوز هم یک تجربهی بی نقص نیست اما قطعاً لذت بخش است.
4 – The Walking Dead: Season Two
فصل دوم واکینگ دد روی کلمنتاین جوان و نبرد ناامیدانه اش برای بقا تمرکز میکند. اگرچه او در طول سفر خود با بازماندگان زیادی همراه میشود، اما سفر او در نهایت هیچ برنده ای ندارد. داشتن امید بزرگترین گناهی است که کاراکتر های این بازی مرتکب به آن شدند.
عده ی زیادی بر این باورند که تل تیل هیچگاه نتوانست با دنباله های واکینگ دد به موفقیت نسخه اول دست پیدا کند اما این عنوان با ترکیب کردن لحظات پر تنش و سناریوهای تلخ قطعا نزدیک ترین تجربه را به نخستین فصل این سری ارائه میدهد.
با اینکه این بازی اولین تجربه ی من در دنیای تل تیل است، با گذشت سالها هنوز هم روایت دلخراش و صحنه های هیجان انگیز آن در حافظه ام باقی مانده.
3 – Tales from the Borderlands
حتی اگر شما هیچ علاقه ای به دنیای بوردرلندز و حال و هوای آن نداشته باشید، بازهم نمیتوانید انکار کنید که این عنوان یکی از خوش ساخت ترین های تل تیل است. قصه ای از دل پاندورا که از زبان دو پروتاگونیست بازی یعنی ریس، کارمند سابق هایپریون و فیونا، یک کلاهبردار خیابانی روایت میشود.
این بازی مانند یک نامه ی عاشقانه برای طرفداران بوردرلندز است که در عین حال میتواند برای کسانی که هیچ شناختی از دنیای این سری ندارند لذت بخش باشد. کارکتر های دوست داشتنی که در همان اپیزود اول شما را مجذوب میکنند، جوک های بدی که شما را به خنده می اندازند و موسیقی های مناسبی که در بهترین موقع شروع به پخش شدن می کنند. اتمسفر این بازی فراموش نشدنی است.
همان قدر دیوانگی و همان قدر اکشن دیوانه وار اگر کمی کمتر. این بازی در تمام جهات به دی ان ای سری بوردرلندز پایبند مانده و ما را به “بازی کردن” یک داستان کلاسیک و حماسی از شکار والت در پاندورا دعوت میکند.
۲ – The Walking Dead
همه چیز از اینجا آغاز شد، وقتی تل تیل با گفتن قصه ی دلخراش و زیبای کلمنتاین و لی ثابت کرد که گیمر ها هنوز هم قدر یک داستان خوب را میدانند. داستانی که در دل دنیای واکینگ دد معنای از دست دادن را برای ما بازگو میکرد. این اثر امید و ناامیدی را باهم روایت میکند.
وقتی لی تنها راه رسیدن به رستگاری در دنیای واکر ها را مراقبت از دختر کوچکی به اسم کلمنتاین میبیند، ما ماجراجویی آن ها را میان بازماندگان و مردگان متحرک دنبال می کنیم. این ماجراجویی در بین پر از فراز و نشیب است و در پایان پر از عاطفه.
ابن بازی در سال ۲۰۱۲ در مقابل نام های بزرگی مانند فارکرای و مس افکت ایستاد و بهترین بازی سال لقب گرفت. این اتفاق به ما یادآوری میکند که برای گفتن یک داستان خوب در صنعت گیمینگ به گرافیک باشکوه و گیم پلی واقع گرایانه نیازی نیست. بعضی اوقات تنها یک قصه ی زیبا کافی است.
1 – The Wolf Among Us
اقتباس تل تیل از روی فیبلز در هر قاب مانند یک اثر هنری است. سفر افسانه ها و قصه های خیالی به درون جهانی زشت، مملو از خشونت و بی رحم هیچوقت تا به این اندازه زیبا نبوده.
این بازی در کثیف کردن دست پروتاگونیست خود و قرار دادن او در هر مسیری که میتواند ترسی ندارد. وقتی شخصیت های مربوط به قصه ها و افسانه های قدیمی در دنیای بی رحم این بازی قرار میگیرند و یکی یکی به طور وحشتناکی به قتل میرسند، شما در نقش بیگبی وظیفه ی پرده برداری از معمای نهفته شده در این قتل های مرموز را دارید. در طی این راه شما با راز ها و اسرار تاریک این شخصیت های داستانی و به خصوص خود بیگبی آشنا می شوید.
به شخصه چیزی که این بازی را برای من در رتبه اول لیست قرار می دهد، داستان و اتمسفر منحصر به فردی است که آن را از تمام آثار دیگر تل تیل متمایز میکند. داستان گیرا، انتخاب های چالش برانگیز و متنوع، کاراکتر های به یاد ماندنی، موسیقی، گرافیک و… همه چیز در این بازی در بهترین حالت خود قرار دارد.
جمع بندی
و این بود از “۱۰ تا از بهترین بازی های تل تیل گیمز”. استودیویی که هیچوقت قدرت داستان گویی را دست کم نگرفت و با ساخت آثار انتخاب محور تا قله های صنعت گیم رفت و برگشت.
خوشبختانه استودیو تل تیل گیمز در آگوست ۲۰۱۹ و پس از فروختن مقدار زیادی از دارایی هایش به ال جی سی اینترتینمت (LGC Entertainment) اعلام کرد که بازهم به ساخت عناوین ماجراجویی انتخاب محور ادامه می دهد. حال فقط میتوان صبر کرد و امیدوار بود که این استودیو این آثار را با کیفیت قبل ساخته و تحویل طرفداران بدهد.