بررسی بازی ویدیویی

نقد و بررسی Marvel’s Spider-Man Remastered | اسپایدی به روایت اینسامنیاک

برای سالهاست که Marvel’s Spider-Man مورد تمجید و تعریف گیمرها قرار گرفته و حتی در برخی مواقع “بهترین بازی ابرقهرمانی” نام میگیرد. در هنگام عرضه ی بازی، من برای مدتی کوتاه و به طور کاملا اتفاقی به تجربه ی پرولوگ ابتدایی بازی (درگیری و دستگیری کینگ پین) برروی کنسول خاک خورده ی خود پرداختم، در آن زمان عنوان ابرقهرمانی اینسامنیاک نتوانست یک برداشت اولیه خوب برای من باقی بذارد، اما با گذشت حدود چهارسال و با عرضه ی این بازی برای پلتفرم پیسی، وقت آن رسیده بود تا بار دیگر کلاه خود را قاضی کرده و به یک تجربه تمام و کمال از دنیای اسپایدرمن خلق شده توسط اینسامنیاک بپردازم.

بازی ویدئویی Marvel’s Spider-Man Remastered

  • نام بازی: Marvel’s Spider-Man Remastered
  • سازنده بازی: Insomniac Games
  • ناشر بازی: Sony Interactive Entertainment (SIE)
  • ژانر بازی: Action-adventure
  • پلتفرم های بازی: PlayStation 4, PlayStation 5, Windows

نسخه ی ریمستر شده ی بازی با نام Marvel’s Spider-Man Remastered در ابتدا با هدف بهینه سازی و پیاده سازی ری تریسینگ برای کنسول نسل نهمی سونی عرضه شد و سپس در آگوست ۲۰۲۲ برروی استیم و اپیک گیمز در دسترس قرار گرفت. چیزی که در اینجا با آن طرف هستیم بررسی نسخه ی ریمستر شده ی این عنوان برروی پیسی است، با ما همراه باشید.

بررسی بازی Marvel’s Spider-Man Remastered

برای سالیان طولانی اکتیویژن وظیفه ی ساخت بازیهای اسپایدرمن را بر عهده داشت، عناوینی که اکتیویژن تحویل گیمرها میداد اغلب سرگرم کننده و درعین حال تا حد زیادی ناامید کننده بودند. شاید بشه گفت بزرگترین نقص این بازیها نداشتن یک داستان مستقل بود، برخی از آنها داستان خود را متکی به دنیای سینمایی سم ریمی و مارک وب چیده بودند و برخی دیگر سعی داشتند با گفتن یک داستان آب دوغ خیاری شما را سریعا به اکشن برسانند. تقریباً هیچکدام از عناوین اکتیویژن سعی در روایت یک داستان گیرا نداشتند و بیشتر تمرکز خود در چهارچوب های دیگری صرف کرده بودند.

امروزه اما بازی ها با گرافیک پر زرق و برق و کات سین های طولانی قدرت این را دارند تا شما را در داستان خود غوطه ور کنند، بالاخره وقت آن رسیده بود تا یک داستان مستقل از اسپایدی در قالب یک بازی ویدیوئی به تصویر کشیده شود و اینسامنیاک وظیفه ی انجام اینکار بر عهده گرفت. چقدر خوب اینکار را انجام داده؟ میتوان گفت خیلی خوب.

اینسامنیاک با به تصویر کشیدن زندگی شخصی پیتر پارکر و روابط او با اطرافیانش به داستان بازی دراما و عمق بیشتری بخشیده. قرار دادن مرد پشت نقاب در محور داستان مسیری است که کمتر بازی ابرقهرمانی در آن قدم برمیدارد. در انتها اما این تصمیم نتیجه ی مثبتی داشته و حاصل آن بوجود آمدن یک حال و هوای منحصر به فرد و دوست داشتنی است که در هیچکدام از عناوین گذشته ی اسپایدرمن خبری از آنها نبود. اتمسفر خاص این بازی، شاید مهمترین موردی که این بازی را از هزاران بازی دیگر اسپایدرمن متمایز میکند.

در نقش اسپایدرمن وارد نیویورک می شوید و شروع به تاب خوردن بین ساختمان ها و آسمان خراش های این شهر می کنید، اولین چیزی که چشم شما را میگرد مقدار جزئیات به کار رفته در محیط های این بازی است، نیویورک استادانه طراحی شده و هر گوشه ای از این شهر ارزش سر زدن را دارد. نیویورک علاوه بر پویایی فعالیت های فرعی متنوعی را نیز شامل میشود، در سطح این شهر فعالیت های مختلفی قرار گرفته که به عنوان اسپایدرمن قادر به انجام آنها هستید.

عکس گرفتن از مناطق دیدنی، دنبال کردن کفتر ها در شهر، مبارزه با عوامل مضر محیطی، پیدا کردن کوله پشتی (های) دوران دبیرستان پیتر پارکر و… شما هنگامی که در این شهر چرخ میزنید خواهید دید که انواع فعالیت های عجیب در مینی مپ شما ظاهر می شوند، حال شما در این فکر انجام دادن آنها هستید، چرا؟ با کامل کردن هرکدام از این فعالیت ها علاوه بر دریافت XP به شما یک توکن به خصوص واگذار میشود که هزار و یک استفاده مختلف دارد، شما می توانید آنرا برای برای کرفت یک لباس جدید یا آپگرید یک گجت یا برای هر باف دیگری در ذهنتان دارید خرج کنید، این تصمیم کاملآ بر دوش شماست.

فعالیت های فرعی حاضر در نیویورک، برخلاف چیزی که امروزه در بسیاری از بازی های آفلاین میبینیم و تجربه میکنیم، متنوع هستند و از سیستم پاداش دهی معقولی پیروی می کنند، بعضی ها ممکن است خلاف این را باور داشته باشند و این فعالیت ها را سطحی و خسته کننده خطاب کنند، نمیتوانم این گزاره را به طور کامل رد کنم، فعالیت های فرعی این بازی به محض اینکه تازگی خود را از دست دهند، ممکن است مقداری خسته کننده می شوند.

گاهی دیگر این مأموریت ها و فعالیت های فرعی شما را غافلگیر می‌کنند. نحوه ای که اینسامنیاک یک سری از آنها را به کار گرفته هوشمندانه است. برخی از این مراحل فرعی از یک حس نوستالژی بهره می‌برند، و وظیفه هایی به ما می‌دهند که ممکن است سال ها پیش در یک عنوان اسپایدرمن دیگر آنها را تجربه کرده باشیم. تعقیب کردن مردم عادی در شهر، گشتن دنبال جمر ها، نابود کردن هواکش های یک ساختمان و وظیفه ای هایی از این دسته که به طور ناخودآگاه یک حس آشنایی در ما ایجاد می کنند. زمانی که درحال انجام مراحل فرعی هستید و به مأموریت هایی از این دسته برخورد می‌کنید واقعاً سرحال می آیید.

تاب خوردن در شهر نیویورک و طی کردن مسیری یک مأموریت تا یک مأموریت دیگه یکی از بخش های مورد علاقه ی من بود، به طوری که به ندرت و تنها یک یا دوبار در طول بازی از فست تراول استفاده کردم. در ابتدا شما نیاز دارید با این مکانیک کمی آشنا شوید و بفهمید کدام دکمه چه کار می‌کند، بعد از یک یا دو ساعت که به آن عادت کردید، حالا خود را غرق در خیابان های نیویورک می‌بینید.

از لحظه ای که شروع به تاب خوردن بین ساختمان ها می‌کنید، بازی شما را بیکار نمیزارد، پادکست جی جونا جیمسون در پس زمینه پخش می شود، انواع فعالیت ها در مینی مپ ظاهر شده و محیط پویای نیویورک شما را مجذوب می کند. چیز های کوچکی از این قبیل در تمام طول مسیر شما را سرگرم نگه داشته، و حواس شما را از طولانی بودن مسیر پرت می‌کنند. علاوه بر این آویزون شدن از ساختمان ها به تنهایی عالی بنظر می‌رسد.

ما اگر مبارزات بازی سرگرم کننده نباشند هیچ چیزی قرار نیست درست کار کند، درسته؟ تقریباً تمام فعالیت ها و هرچیز دیگری که در بازی قرار گرفته به طور مستقیم یا غیرمستقیم به مبارزات آن ختم می‌شوند. آیا اینسامنیاک از پس این وظیفه ی مهم بر آمده؟ شاید. به یاد دارید که در ابتدای نقد به تجربه ی ناموفق خود از پرولوگ ابتدایی بازی اشاره کردم. در اون زمان بزرگترین ایرادی که از بازی در ذهن داشتم مبارزاتش بود.

اعتراف میکنم، یک مقدار سریع قضاوت کردم. در پرولوگ ابتدایی بازی خبری از نصف گجت ها و حرکاتی که در اواسط بازی بدست می آورید نیست، و انتظار اینکه از همان ابتدا مبارزات بازی برای شما لذت بخش باشند کمی دور از لطف است.

در عوض به مرور زمان و با عادت کردن به نحوه ی انجام این مبارزات و رسیدن به درک بهتری از دشمنان، گجت ها و غیره. شما کم کم خواهید فهمید، مبارزات آن‌قدر هم بد نیستند. اگر می‌خواهید از مبارزات بازی لذت ببرید، پیشنهاد من تجربه کردن بازی بر روی درجه سختی بالاتر است، زمانی که گجت های خود را آپگرید کرده و لول خود را بالا ببرید، مبارزات می‌توانند تا حد زیادی آسان بشوند، و همانطور که میدانید بدون چالش هیچ سرگرمی وجود ندارد.

وقتی به عنوان اسپایدرمن می‌خواهید دخل یک نفر را بیاورید، دستتان باز است، میتوانید آن فرد را به سقف بچسبانید، پرتاب کنید، بکوبید، لگد کنید و کارهایی از این قبیل. اینسامنیاک با استفاده از مکانیک های همیشگی یک بازی اسپایدرمن و به کارگیری برخی مکانیک های تازه در این مبارزات به شما آزادی عمل زیادی میدهد. شما میتوانید طوری که میخواهید مبارزه کنید.

در تجربه شخصی خودم با گذشت زمان به یک استراتژی خاص رسیدم که در هر مبارزه از آن استفاده می‌کردم. اسپم کردن گجت ها، لگد کردن دشمنان و تار زدن به عالم و آدم. شماهم قادر هستید استراتژی خود را توسعه دهید و با استفاده از توکن ها و اسکیل پوینت هایی که در اختیار دارید مسیر مبارزات را به طور کامل تغییر دهید.

بازی های ابرقهرمانی بارها اثبات کردند که توانایی ارائه یک بخش مخفی کاری کم نظیر را دارند، استفاده از قدرت های به خصوص هر ابرقهرمان و به کارگیری آنها برای خلاص کردن دشمنان در خفا همیشه یک ایده ی جذاب بوده. عناوین اسپایدرمن در گذشته این ایده را به عمل آورده و نتیجه ای راضی کننده به همراه داشتند. اسپایدرمن مارول نیز از قافله عقب نمانده، و مثل خیلی از بازی های ابرقهرمانی دیگر شامل مراحلی می‌شود که شما را مجبور می‌کنند با مخفی کاری دشمنان خود را از پا در بیاورید کنید.

آیا مخفی کاری در این بازی راضی کننده؟ بله و خیر. ساده تر بگویم؟ مخفی کاری سطحی است. تنها کاری که نیاز یه انجام آن دارید این است که بالای سر دشمنان بروید و با تار خود آویزونشان کنید. پیچیدگی خاصی وجود ندارد، نه گجتی که استفاده از آن ضروری باشد و نه دشمنانی که متوجه حضور شما شوند. در نتیجه کل تجربه مخفی کاری یک احساس غیر ضروری بودن و زورکی را در تمام طول بازی با خود حمل می‌کند. یک سیستم مخفی کاری خوب می‌توانست کمک زیادی به تنوع در گیم پلی بازی داشته باشد اما سیستم فعلی آز پس این کار بر نمیاید.

بازی همینطور در چند مقطع مختلف و در طی مراحل داستانی شما را در نقش مری جین قرار میدهد، تمرکز اصلی این مراحل قابل حدس است. مخفی کاری. مری جین خود را وارد یک محیط خطرناک میکند و حالا وظیفه ی شماست که او را کنترل کنید، اطلاعات لازم را بدست آورده و از مخمصه جان سالم بدر ببرید. درحالی که بسیاری مراحلی را که در نقش مری جین بازی می شوند را آزار دهنده خطاب میکنند، من آنقدر هم از این مراحل خاطره ی بد ندارم.

درست است که در بعضی مواقع و پس از چندبار لو رفتن میتوانند به شدت خسته کننده شوند اما بعد از اینکه دست شما به پرتاب کردن اشیاء روی زمین و پرت کردن حواس دشمنان باز می شود تحمل این مراحل آسان تر از قبل خواهد شد.

در وصف عملکرد فنی بازی، من در نسخه بروزرسانی شده ی بازی مشکلات جدی را مشاهده نکردم، خبری از کرش یا چیزی از این مانند نبود. بزرگترین ایرادی که می‌توانم در این زمینه از بازی بگیرم، افت فریم در محیط های بسته است. هربار که از آن شهر شلوغ و بزرگ به یک محیط کوچک و بسته وارد می شوید با یک افت فریم قابل توجه روبرو خواهید شد. موفق باشید.

نکات مثبت و منفی

نکات مثبت

  • روایت یک داستان ابرقهرمانی منحصر به فرد
  • طراحی استادانه نیویورک و حال و هوای دوست داشتنی اش
  • تنوع فعالیت ها و مراحل فرعی
  • تاب خوردن در دنیای بازی عالی است
  • مبارزات با گذشت زمان عمق مناسبی پیدا میکنند
  • سیستم پیشرفت به کار رفته در بازی در عین سادگی تاثیر گذار است

نکات منفی

  • هدر رفتن پتانسیل بخش مخفی کاری
  • افت فریم در محیط های بسته
  • نمره متاکریتیک:87
  • نمره آیوی گیم :85

جمع بندی

Marvel’s Spider-Man Remastered نسخه ی ریمستر شده ی یکی از خاص ترین عناوین ابرقهرمانی است که میتوانید تجربه کنید. دنیای این بازی با حال و هوای کامیکی تلفیق شده و داستان خودش را از ماجراجویی های پیتر پارکر روایت میکند. در کنار یک گیم پلی درگیر کننده، این اثر میتواند برای ساعت ها شما را سرگرم کند. به آسانی یکی از بهترین بازی هایی که تا به حال از اسپایدرمن ساخته شده.

یوسف چمنی

برای آیوی از بازی و گاهی سینما می‌نویسم. بنده و بازی‌های ویدئویی برمی‌گردیم به کودکی. علاقه‌مند به ادبیات نمایشی اما دانش آموز رشته ریاضی.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا