سریال آرکین به عنوان یکی از پربازدیدترین و تحسینشدهترین آثار انیمیشنی نتفلیکس، دنیای پیچیده و جذابی از شخصیتها و داستانهای هیجانانگیز را در اختیار تماشاگران قرار داده است. یکی از جنبههای جذاب این سریال، حضور قهرمانان شناختهشده بازی لیگ آف لجندز در دنیای رونترا است. این قهرمانها که برخی از آنها در نسخههای مختلف بازی محبوب لیگ آف لجندز شناخته شدهاند، در آرکین نه تنها به عنوان شخصیتهای فرعی، بلکه بهعنوان بخشی از داستان اصلی و تاثیرگذار ظاهر میشوند.
در این مقاله، قصد داریم به بررسی قهرمانان محبوب لیگ آف لجندز بپردازیم که در آرکین حضور دارند. از شخصیتهای اصلی و داستانساز گرفته تا کسانی که در پسزمینهها نقش مهمی در پیشبرد داستان دارند، هر کدام از این قهرمانها ویژگیها و مهارتهای خاص خود را در دنیای پیچیده آرکین به نمایش میگذارند. با ما همراه باشید تا نگاهی دقیقتر به این شخصیتها بیاندازیم و بررسی کنیم چگونه حضور آنها در این سریال باعث عمقبخشی به داستان و ارتباط بهتر با طرفداران بازی شده است.
1. وای (Vi) | وایولت
Vi یکی از شخصیتهای اصلی در سریال آرکین است که داستان او بهطور مستقیم با خواهرش، پاودر (که بهعنوان جینکس شناخته میشود)، مرتبط است. در این سریال، ما شاهد دوران کودکی وی و پاودر هستیم و اینکه چگونه رابطهی آنها با گذر زمان تغییر میکند و تأثیر این تغییرات بر دنیای اطرافشان به وضوح نمایان میشود.
یکی از نکات جالب در مورد وی، منشأ دستکشهای قدرتمندش است که توسط جیس و فناوری هکستک به او داده شده است. این دستکشها که از آنها بهعنوان نمادی از قدرت و مبارزه استفاده میشود، به نوعی سرنوشت او را در مسیر جدیدی قرار میدهند. وی در طول سریال به شخصیتی قوی و مستقل تبدیل میشود که در عین حال رابطهی پیچیدهای با کیتلین پیدا میکند. این رابطه، که بهطور واضح در روند داستان نمایان میشود، از تبدیل شدن هر دو شخصیت به مسیرهای تاریک جلوگیری میکند و به آنها کمک میکند تا از انتخابهای اشتباه و مرگبار پرهیز کنند.
یکی دیگر از جنبههای جذاب شخصیت وی این است که او، که از زائون میآید، در نهایت به عنوان پیلتوور انفورسِر شناخته میشود، هرچند که این عنوان بهطور مستقیم در سریال ذکر نمیشود. این تغییر جایگاه، که یک تقابل جذاب میان دو شهر پیلتوور و زائون ایجاد میکند، به نوعی نشاندهنده تحول شخصیت وی از یک دختر شورشی به یک قهرمان قانونی و عدالتخواه است که در نهایت برای حفظ نظم در هر دو دنیای مختلف تلاش میکند.
2. جینکس (Jinx) | پاودر (Powder)
جینکس (که پیش از این با نام پودر شناخته میشد) خواهر کوچکتر وی و دختر خواندهی سیلکو است. دوران کودکی پر از آسیبهای روحی که همراه با وی گذراند، باعث شده که جینکس به یک شخصیت پیچیده و آسیبدیده تبدیل شود. پس از اینکه بهطور ظاهری وی او را رها میکند، جینکس به فرزندخواندهی سیلکو تبدیل میشود و تحت آموزشهای او قرار میگیرد. سیلکو به او میآموزد که از خشم و کینهی درونی خود برای شکست دادن دشمنانش استفاده کند.
یکی از نکات جالب در مورد جینکس این است که او و سیلکو هر دو از خیانت خانوادههایشان رنج میبرند و این موضوع آنها را به هم پیوند میدهد. در طول داستان، ما شاهد مسیر پر پیچ و خم جینکس از ذهن آسیبدیدهاش هستیم و میبینیم که چگونه به تدریج به درمان و بهبود خود میپردازد. این سفر درونی او، که مملو از درد و رنج است، نشان میدهد که شخصیت جینکس چیزی فراتر از آنچه که در ابتدا به نظر میآید، دارد و بهراستی پیچیدگیهای روانی و عاطفی زیادی درون او نهفته است.
3. جیس (Jayce)
جیس اگرچه شخصی نیست که به طور مستقیم وقایع سریال را آغاز کند، اما مسئولیت بسیاری از اتفاقات آن را بر عهده دارد و نقش کلیدی در هر دو فصل ایفا میکند. او کسی است که فناوری هکستک را از طریق جادو (در کنار ویکتور) خلق کرد و بسیاری از حوادث پس از آن به همین دلیل رخ داد.
جیس همچنین سفری تحولآمیز را طی میکند، از یک فرد صلحطلب و معتقد به روشهای غیرخشونتآمیز تا مردی که حاضر است برای ساخت دنیای بهتر هر کاری انجام دهد. این تغییرات در شخصیت او باعث میشود که عنوان «قهرمان» او به درستی به دست آید. تحول جیس واقعاً شگفتانگیز است و مشاهده آن جذاب و هیجانانگیز است. تماشای این مسیر رشد و تغییر، شما را در موقعیتهایی قرار میدهد که نمیدانید آیا او در حال اتخاذ تصمیمات درست است یا خیر، که این پیچیدگی او را به شخصیتی عمیق و چندبعدی تبدیل میکند.
4. پروفسور هایمردینگر (Heimerdinger)
هایمر دینگر یکی از مشاوران پیلتوور و نقش مربی برای جیس (و در نهایت اکو) ایفا میکند. او به دلیل اختراعات بزرگ و حکمتش شناخته شده است و سن زیادش نیز به این ویژگیها افزوده میشود. حکمت او احتمالاً دلیل این است که به عنوان رئیس شورای پیلتوور نیز شناخته میشود، هرچند که در نهایت از این مقام کنارهگیری میکند و به کشف دنیای بیرون میپردازد.
رشد شخصیتی هایمر دینگر در طی سریال، از یاد گرفتن بیشتر درباره دیگران و زندگی در لحظه، او را به شخصیتی جذاب و پرطرفدار تبدیل میکند. او در نقش حمایتی خود، تأثیر زیادی در پیشرفت دیگر شخصیتها دارد و به آنها کمک میکند تا در داستان به موفقیتهایی دست یابند. این ویژگیهای او، علاوه بر نقش حمایتیاش، به او عمق و پیچیدگی میبخشد و نشان میدهد که در هر مرحله از داستان میتواند راهنمایی ارزشمندی باشد.
5. کیتلین (Caitlyn)
کیتلین از یک تیرانداز ماهر به یک عضو شورای پیلتوور و تقریباً یک دیکتاتور تبدیل میشود و در این مسیر، تحول عظیمی را تجربه میکند. داستان او نشان میدهد که درک تفاوت بین عدالت و انتقام چقدر مهم است، زیرا در این راه ممکن است بسیاری از تلهها و اشتباهات وجود داشته باشد، بهویژه زمانی که عزیزانت در میانه درگیریها گرفتار میشوند.
بیشتر بخوانید: روایتی که تمام شد؛ نقد و بررسی فصل دوم سریال آرکین (Arcane)
همانطور که به طور مختصر اشاره شد، شخصیتهای کیتلین و وی یک دینامیک قوی دارند و بهشدت به یکدیگر کمک میکنند. این تعامل باعث میشود هر دو شخصیت در طول داستان رشد کنند و به نسخههای بهتری از خود تبدیل شوند. علاوه بر این، یک داستان عاشقانه فوقالعاده بین آنها شکل میگیرد که به پیچیدگی و جذابیت روابطشان میافزاید و در نهایت باعث میشود که تماشای تحول شخصیتهایشان برای بیننده بسیار دلنشین باشد.
6. ویکتور (Viktor)
ویکتور در سریال آرکین چهرهای بسیار متفاوت از نسخهی قهرمانی خود در بازی دارد و ما در این داستان با گذشتهی تراژیک او بیشتر آشنا میشویم. ویکتور به جیس کمک میکند تا تحقیقات مربوط به هکستک را به پایان برساند و حتی زمانی که شورای پیلتوور تحقیقات او را متوقف میکند، ویکتور از فروپاشی روحی جیس جلوگیری میکند.
یکی از جنبههای قابلتوجه داستان ویکتور، مبارزه او با بیماریای است که به شدت جسم او را تحت تأثیر قرار داده است. او امیدوار است که فناوری هکستک نه تنها بتواند بیماریاش را درمان کند، بلکه زندگی همهی مردم را بهبود بخشد. اما این آرمان والا بهتدریج به وسواس تبدیل میشود و ویکتور را به سمت رفتارهای بیپروا و خودخواهانه سوق میدهد.
سریال جنبههای جدیدی به شخصیت ویکتور اضافه کرده است؛ از جمله کاهش تاکید بر تواناییهای فناورانهاش و دادن ظاهری الهامبخشتر و متمایز. در همین راستا، بازی نیز ظاهر او را بهروز کرده تا با طراحی سریال همخوانی بیشتری داشته باشد. این تغییرات به شخصیت او عمق بیشتری میبخشد و پیچیدگیهای اخلاقی و عاطفی او را برای مخاطبان به نمایش میگذارد.
7. سینجد (Singed) | دکتر رِوِک
دکتر سینجد از همان ابتدا در سریال آرکین ظاهر میشود و به نوعی محرک بسیاری از اتفاقات داستان است – بیشتر آنها اتفاقاتی تاریک و خطرناک. او داروهایی تولید میکند و آزمایشهای غیراخلاقی روی حیوانات و حتی انسانها انجام میدهد، بدون اینکه کوچکترین نشانهای از پشیمانی در او دیده شود.
اگرچه او به اندازه برخی دیگر از شخصیتهای سریال در مرکز توجه نیست، اما داستان و انگیزههای پشت اعمالش جذابیت خاصی دارند. هرچند برای درک کامل دلایل او باید خود سریال را تماشا کنید، اما میتوان گفت که او برای تمام کارهایش دلیلی قابلتوجه دارد – حتی اگر آن دلایل در تضاد با اصول اخلاقی باشند. همین جنبه از شخصیت او باعث میشود که دکتر سینجد بهرغم نقش فرعیاش، حضوری تأثیرگذار در داستان داشته باشد.
8. اِکو (Ekko)
اکو از همان قسمت اول آرکین بهعنوان یک کودک معرفی میشود. او یکی از دوستان صمیمی دوران کودکی وی و جینکس است که در زائون با آنها بزرگ شده است. حتی در همان ابتدا، اکو اطلاعات لازم برای سرقت از پنتهاوس پیلتوور را به آنها میدهد و نقشی کلیدی در حوادث آغازین داستان ایفا میکند.
در ادامهی سریال، اکو به رهبر گروه فایرلایتس تبدیل میشود و تمام تلاشش را برای کمک به جامعهاش انجام میدهد. ارادهی قوی و عزم راسخ او برای حفاظت از کسانی که برایش اهمیت دارند، یکی از ویژگیهای برجستهی شخصیت اوست. در نهایت، ما شاهد سفر او به سمت تبدیل شدن به پسری که زمان را شکست داد هستیم، چیزی که نه تنها تواناییهای او را به نمایش میگذارد، بلکه شخصیتش را به یکی از تاثیرگذارترین و محبوبترین کاراکترهای سریال تبدیل میکند.
و بیایید صادق باشیم: اگر بخواهیم یک MVP (بهترین بازیکن) برای آرکین انتخاب کنیم، اکو بدون شک شایستهی این عنوان است. ترکیب مهارت، شجاعت، و تعهد او به جامعهاش باعث شده که حضورش در سریال بینهایت الهامبخش باشد.
9. آمبِسا (Ambessa)
امبسا مداردا یکی از شخصیتهای اصیل سریال آرکین است که بعدها به عنوان یک قهرمان در لیگ آو لجندز معرفی شد. او بهعنوان رهبر خانوادهی مداردا و یک ژنرال قدرتمند ناکسیایی شناخته میشود. تمرکز او بر قدرتیابی برای حفاظت از چیزهایی است که برایش اهمیت دارند، ویژگیای که او را به شخصیتی محکم و هدفمند تبدیل کرده است.
حضور امبسا در سریال، جلوهای از جاهطلبی و سیاستهای پیچیده را به نمایش میگذارد، بهویژه از طریق روابط او با سایر شخصیتها. همچنین شایعاتی وجود دارد که دختر او، مل مداردا، ممکن است به زودی به عنوان یک قهرمان در بازی معرفی شود. البته، هنوز تأیید رسمی در این مورد وجود ندارد، بنابراین فعلاً تمرکز ما بر روی شخصیت امبسا باقی میماند. امبسا با ترکیب قدرت، جاهطلبی، و تعهد عمیق به خانوادهاش، یکی از شخصیتهایی است که نقش برجستهای در پیشبرد داستان آرکین ایفا میکند و جایگاه خاصی در دل طرفداران پیدا کرده است.
10. وارویک (Warwick)
واندر یکی از شخصیتهای تراژیک و بهیادماندنی در سریال آرکین است که به نظر میرسد هیچگاه فرصتی برای آرامش پیدا نکرد. بسیاری از طرفداران نظریهای را مطرح کردهاند که ممکن است واندر در فصل دوم به عنوان وارویک بازگردد؛ اما این بازگشت، اگر اتفاق بیفتد، شاید آن چیزی نباشد که انتظارش را داشتند.
وارویک داستانی شدیداً احساسی و در عین حال غمانگیز دارد. ظاهر او تا حدی انسانی باقی مانده است، که به ما اجازه میدهد در پس چهرهی هیولاییاش، مردی را ببینیم که زمانی بود. این جنبه، بهویژه در صحنههای پایانی، حس همدردی بیشتری نسبت به او ایجاد میکند.
با این حال، مشخص نیست که اگر شخصیت وارویک دوباره ظاهر شود، تا چه حد به یک موجود کاملاً حیوانی و هیولاگونه تبدیل خواهد شد. داستان او سرشار از درد و از خودگذشتگی است، که همین امر او را به یکی از شخصیتهای تاثیرگذار و غمانگیز سریال تبدیل میکند.
11. اوریانا (Orianna)
اوریانا در آرکین یک حضور بسیار کوتاه و گذرا دارد؛ آنقدر کوتاه که ممکن است با یک پلک زدن یا حتی در حالی که هنوز درگیر احساسات ناشی از اتفاقات قبلی هستید، آن را از دست بدهید. با این حال، او حضور دارد و داستانش از نجات یافتن توسط پدرش و کمک ویکتور آغاز میشود، چیزی که از ظاهر رباتیک بدن او قابل حدس است.
به دلیل نقش بسیار محدود اوریانا در سریال، هیچ دیالوگی از او نمیشنویم و هنوز مشخص نیست که رابطهی او با سینگد چگونه پیش خواهد رفت یا حتی او چه حسی نسبت به وضعیت جدید خود دارد. این سؤالها برای آینده باقی میمانند، اما همین حضور کوتاه، وعدهای از داستانی عمیقتر و پیچیدهتر را برای شخصیت اوریانا میدهد که احتمالاً در پروژههای بعدی آرکین یا بازی لیگ آو لجندز به آن پرداخته خواهد شد.
12. قهرمانی که اشارهای به آنها وجود دارد!
با توجه به تعداد بسیار زیاد قهرمانان در بازی لیگ آو لجندز، واضح است که نمیتوان همه آنها را در ۱۸ قسمت سریال آرکین جای داد. بنابراین بسیاری از شخصیتها فرصت حضور مستقیم پیدا نکردند. اما سریال، حتی پس از پایان خود، سرنخها و اشارههایی به آینده این جهان ارائه میدهد. شاید این سرنخها در قالب سریالهایی با نامهای متفاوت، بازیهای دیگر، یا هر پروژهای که رایوت تصمیم به انجام آن بگیرد، پیگیری شوند.
در میان این اشارهها، برخی شخصیتها به صورت غیرمستقیم حضور دارند که ارزش یادآوری دارند:
- کیندرد: ماسکی شبیه به او توسط یک شخصیت فرعی به نمایش گذاشته میشود.
- تیمو: ظاهراً کتابهایی درباره او نوشته شده است که در داستان ظاهر میشوند.
- سوین: کلاغ سهچشمی او در انتهای قسمت آخر دیده میشود.
- جین: یک شخصیت فرعی که توجه بیشتری نسبت به سایر فرعیها دریافت میکند، ممکن است همان جین باشد، قبل از اینکه به شخصیت قهرمانی خود تبدیل شود.
- لو بلانک: گروه رز سیاه که بخشی مهم از داستان است، به شدت به لو بلانک اشاره دارد. زنی بدون نام (حتی در تیتراژ) که در سریال قدرت تغییر شکل دارد، ممکن است خود لو بلانک باشد یا عضوی دیگر از این گروه مرموز، اما هنوز تأیید رسمی وجود ندارد.
این اشارهها علاوه بر ایجاد ارتباط با جهان لیگ آو لجندز، کنجکاوی مخاطبان را برای پروژههای آینده افزایش میدهند و زمینهساز روایتهای جدید و جذابتری میشوند.