امروزه صنعت انیمه در حال تبدیل شدن به بزرگترین صنعت سینمایی جهان است. شاید بتوان انیمه شیطان کش (Demon Slayer) را یکی از اصلی ترین پرچم داران این صنعت دانست که با جذب طرفداران فراوان خود در مدتی کوتاه توانسته همه را به خود جذب کند. با پخش نیمی از فصل سوم این انیمه در بهار امسال، جذابیت این انیمه و روشن شدن نقاط کور داستان این انیمه، در ادامه به نقد این انیمه جذاب میپردازیم.
تاریخچه و انتشار مانگا شیطان کش
کویوهارو گوتوگه (Koyoharu Gotouge) نویسندگی و تصویرسازی مانگای شیطان کش را از سال 2016 آغاز و تا سال 2020 میلادی، در 23 جلد انجام داد. هفتهنامه Shōnen Jump ،یکی از پرفروشترین و قدیمیترین انتشاراتیهای ژاپن، محل چاپ این مانگا بوده است. پس از سال 2020 و با آغاز انتشار انیمه تاکنون، داستان به صورت مجموعه انیمه، فیلم بلند انیمیشن، و مانگا و رمان اسپینآف اقتباس شده است و بدینوسیله داستان جذابش را بیشتر گسترش داده است.
با کم فروغ شدن مانگا و انیمههایی نظیر one peace و … و ظهور انیمههای Attack on Titans و Death Note و fullmetal alchemist طرفداران مانگا و انیمه با داستانهایی پویا و هیجان انگیز مواجه شدهاند که ظرفیت هر اتفاقی را در خود دارند. در این بین انیمه شیطان کش با بیشترین جذابیت ممکن برای شخصیت اصلی توانسته طرفداران پروپاقرص خود را جذب کند.
داستان انیمه شیطان کش (Demon Slayer)
داستان انیمه از تصویر یک جنگل برفی آغاز میشود که پسری نوجوان با زخم قدیمی روی صورت و نفسزنان دختری را به سمت بالای کوه حمل میکند. با یک فلش بک، همان پسر با نام تانجیرو با تلاش زیاد در حال جمعآوری چوب و بردنشان تا خانه است. تانجیرو (Tanjiro) و خانوادهاش در جنگل و دور از روستا در حال زندگی هستند و تانجیرو برای فروش چوبها باید راهی روستا شود.
مقاله پیشنهادی: برترین انیمه های سینمایی جهان
اولین حضور تانجیرو در روستا با داشتن حس بویایی قوی معرفی میشود و سپس کمکهای بیدریغش را داستان به شما انتقال میدهد. تانجیروی مهربانی که برای کمک به همه آماده است بعد از فروش همه چوبها، هنگامی که قصد بازگشت به خانه با تاریکی شب برخورد میکند. همین باعث میشود تا شب را در نیمه راه و منزل پیرمردی دلسوز بماند.
تانجیرو پس از آن شب و با بازگشت به خانه، با صحنهای دلخراش از کشته شدن خانوادهاش و زخمی بودن خواهرش نزوکو مواجه میشود. در این میان بوی خاصی به شامه قوی تانجیرو میرسد امّا مهمتر از همه زخمی بودن نزوکو خواهر بزرگش است که اجازه نمیدهد به چیزی جز نجات تنها عضو خانوادهاش بپردازد. در ادامه و هنگامی که تانجیرو قصد دارد نزوکو را به روستا و نزد پزشکان برساند متوجه تبدیل شدن نزوکو به خونآشام میشود.
شیطان کش مرتبه بالا، که به دنبال یک شیطان تا آنجا آمده با تانجیرو و نزوکوی تبدیل شده مواجه میشود. نجات تانجیرو و کشتن نزوکو هدف اوست و در مقابل تانجیرو باید از خودش و نزوکو در مقابل او محافظت کند. از خود گذشتکی تانجیرو، شیطان کش را به قبول ایده تانجیرو وامیدارد. اینکه نزوکو ممکن است به شیطان تبدیل نشود و نجات یابد. نجات نزوکو در گرو این است که نزوکو هنوز خون انسان نخورده است و اگر خون انسانها را نخورد تبدیلش کامل نمیشود.
ادامه داستان و خط روایت اصلی انیمه
متقاعد کردن قبیله شیطان کشها و عضویت در این گروه هدف اصلی تانجیرو خواهد بود. در ادامه داستان، تانجیرو همراهانی با انگیزهها و دلایل ارزشمند مییابد که دوستانی بیبدیل برای او خواهند بود. عناصری مانند از خود گذشتگی، عشق، فداکاری و مهربانی اصلیترین همراهان تانجیرو در کنار نزوکو و دیگر دوستانش هستند. دوستانی که جذب ویژگیهای شخصیتی او میشوند.
مسیر تبدیل شدن تانجیرو به یک شیطان کش در فصل اول انیمه ادامه دارد تا در انتهای فصل،بزرگان شیطان کشها در مورد او تصمیم بگیرند. مسیر عضویت کامل تانجیرو از فراز و نشیبهای زیادی برخوردار است و همین شمارا با خط روایت اصلی فصل اول پیوند میزند.
چنین مقدمهای از آغاز یک فداکاری، مبارزه و عشق در داستان صحبت میکند که سه عنصر جذاب برای مخاطب هر سرگرمی است. عناصری که حتی به تنهایی میتوانند شما را پای یک فیلم، انیمیشن و کتاب میخکوب کنند با ترکیبی لطیف و زیبا در انیمه شیطان کش گرد هم آمدهاند و این انیمه را به یکی از پرفروش ترین انیمه و مانگاهای جهان در کمتر از 4 سال تبدیل کرده است. رکوردی که تخمین زده میشود با عبور از انیمه Attack on Titans که از سال 2013 در حال انتشار است عبور کرد.
نقاط قوت و ضعف انیمه شیطان کش
طراحی باوربپذیر شخصیت قهرمان
شاید اصلیترین نقطه قوت این شونن(انیمه و مانگای مناسب 12 تا 18 سال)، طراحی کاراکتر و ویژگیهای شخصیت اصلی داستان یعنی تانجیرو است. این کاراکتر دقیقا متناسب با شخصیتی که برای او از ابتدای داستان ذکر شده، رفتار میکند، تصمیم میگیرد و بزرگ میشود.
فانتزی باورپذیر
انیمه در دنیای فانتزی باورپذیری حرکت میکند که دیگر نقطه وقت دنیای انیمه Demon slayer به شمار میرود. عادی بودن و انسانی غیرفرازمینی بودن قهرمانان داستان که باعث صدمه دیدنشان در برخی قسمتها است. قهرمانانی که زخمی میشوند، احساس ضعف و ناتوانی میکنند و از همه مهمتر، ممکن است کشته شوند.
بخشهای طنز داستان
برای برخی افراد ممکن است قسمتهای طنز انیمه شیطان کش، به عنوان نقطه ضعف انیمه شناخته شده ولی اگر کمی به دستهبندی مخاطب این انیمه نگاه کنیم، متوجه میشویم مخاطب 12 تا 18 ساله ایرانی و خارجی ممکن است به این سبک شوخیها و طنز انیمه علاقه داشته باشد. پس در مجموع بخشهای طنزگونه انیمه نه نقطه قوت آن هستند و نه نقطه ضعف آن.
تعداد تراژدیها در داستان
برای داستانی که در 10 دقیقه اولش یک تراژدی غمانگیز و ترسناک و ناراحتکننده وجود دارد، کمی سخت است که انتهای داستان یکی دیگر از شخصیتهای اصلی داستان را از دست بدهد ولی اتفاقات تراژدی و درام داستان به شکل محدود، بازهم اتصال احساسی مخاطب با انیمه را حفظ میکند. تا اینجای انیمه شیطان کش، تراژدیها را در ابتدای هر فصل رقم زده است.
فصل اول با خانواده تانجیرو و فصل دوم با اتفاقات قطار موگن که میتوانید با دیدن آن واقعا غصه بخوردید. به شخصه این نوع پیشبینی پذیری بودن در مورد وقوع یک تراژدی در ابتدای هر فصل را نمیتوانم نقطه قوت بدانم امّا توزیع اتفاقات دراماتیک در داستان را دوست دارم.
مبارزات حماسی و گاهی غیرقابل باور
انیمه شیطان کش برای من همراه با مبارزات حماسیای است که نظیرشان را در برخی بازیهای ویدیویی مشهور سالهای اخیر مشاهده کردهام. مبارزات حماسی و گاهی غیرقابل باور در حالت معمول در هر انیمه و انیمیشن با این سَبک وجود دارد و از طرفی مبارزات غیرقابل باور انجام شده در طول داستان توسط قهرمانان اصلی انجمن شیطان کش انجام میشوند و همین میتواند به باورپذیری و ارتباط با انیمه کمک کند.
دشمنی فناناپذیر امّا ترسو
شخصیت آنتاگونیست یا ضدقهرمان داستان، موجودی تقریبا فناناپذیر است که همین تقریبا باعث ترسش میشود. امّا در جایی از داستان متوجه تغییر قیافه، تغییر سن و حتی تغییر جنسیت این شخصیت میشویم. با اینحال ترسی که این شخصیت در خود دارد، با هزاران سال سن و عمر طولانی و قدرتهایی که مبارزان و محافظانش از پس خون او دارند، بسیار نقطه گنگ و مبهمی است. هر چند این موضوع میتواند در قسمتهای آینده و رونمایی از فصلهای بعد زوایای تازهای پیدا کند. برای همین هم نمیتوان ترس یا مشکل داستانی را یک نقطه ضعف تشخیص داد.
مقاله پیشنهادی: بهترین انیمیشن ها و انیمه های اقتباسی از بازی های ویدیویی
پیش زمینه هر شخصیتی، اتفاقاتی وجود دارد
در قسمتهای مختلف شیطان کش و دقیقا جایی که تانجیرو با شیاطین مبارزه میکند، قسمت عاطفه و احساساتشان را نشان میگیرد و هر شخصیت خوب یا بد، در کمترین تعامل با تانجیرو، متوجه قلب بزرگ و احساسات عمیق او میشود.
نویسنده توانسته در پایان هر لحظه مهم، با فلشبک به گذشته شخصیت شیطانی شده، تمام احساسات منزجرکننده ما را نسبت به شیطان زیر سوال ببرد و ما را با تانجیرو بیشتر همدل کند.
همدلی با تانجیرو و قهرمان داستان بعد از پایان فصل دوم و مشاهده گذشته شیاطین، به ما درسهای زیادی میدهد که نشان از دقت و هنرنمایی این انیمه دارد.
نتیجه نقد و بررسی انیمه شیطان کش
شیطان کش به طور موثری، طیفی از احساسات مختلف را در جای جای انیمه به شما منتقل می کند، از لحظات دلخراش تراژدی،غم و از دست دادن عزیزان تا صحنههای دلگرم کننده دوستی و عزم راسخ شخصیتها برای رسیدن به اهداف خوب نیکشان را در سرتاسر شیطان کش میبینیم.. این مجموعه موضوعات خانواده، وفاداری، فداکاری و ظرفیت انسانی برای غلبه بر ناملایماتی نظیر دشمنان انسانی و حتی خود شیطان را بررسی می کند.
این عناصر احساسی باعث میشود شیطان کش در ارتباطگیری با مخاطب خود به خوبی عمل کند و در سطح عمیقتری با بیننده تعامل برقرار کند . همین باعث میشود تا انیمه شیطان کش را برای مخاطب 12 سال به بالا انیمه خوب و عالی بدانیم.
از مطلب خوبتون ممنون فقط با اون فسمت فانتزی قابل باور مشکل داشتم
شیطان کش یه انیمه ی خیلی فانتزیه و به هیچ وجه قابل باور نیست. حتی فیزیک آدم های داخل انیمه با آدم های واقعی فرق داره و هیچ کس نمیتونه با تمرین انقدر قوی بشه، یا موهای میتسوری که به خاطر خوردن سامورایی موچی این رنگی شده یا چیز های دیگه
مثلا برای فانتزی قابل باور میشه به انیمه های مثل سگ های ولگرد بانگو یا دفترچه ی مرگ اشاره کرد
البتهمین غیر واقعی بودن و خلاقیت بی اندازه ی نویسنده باعث جذابیت ی شیطان کش میشه
ممنون از نظرتون و نکته ای که فرمودید… منظور بنده کمی اشتباه جا افتاده و خطا از سمت من بوده که کلمات رو به درستی انتخاب نکردم.
منظور از باورپذیری در مقابل کاراکترهای انیمیشنی و انیمه فانتزی، اولا، قابلیت همزاد پنداری و احساس اینکه داستان شخصیت، داستان ما هم میتونست باشه. دوما باورپذیری به معنای اینکه ویژگیهای شخصیتی کاراکترها با رفتار و عملشون به شکل خوبی تطبیق پیدا کرده و میتونم از هر شخصیت رفتارشون رو بپذیریم.
از طرف دیگه داستانهای فانتزی، برای ما به این دلیل جذاب هستند که دست ما رو در خیالمون باز میگذارند و اگه بتونند مارو با شخصیت اصلی ارتباط بدن موفق هستند.