بازی ها جایگاه ویژه ای در بین سرگرمی های ما پیدا کرده اند. این مدیوم از سرگرمی که خیلی ها معتقدند پیشینهی آن به بشر ابتدایی میرسد، تا مدتها سرگرمی اصلی جامعه مدرن به حساب نمیآمد. اما با گسترش بازی ها در قالب های مختلف بازی های رومیزی، بازی های ویدیویی یا بازی هایی در فضای حقیقی مانند بازی های محیطی این نوع از سرگرمی توانست به رقابت با کتاب های عمومی و فیلم و سریال بپردازد.
همچنین بخوانید: اشباع ایده بردگیم : دیگه مگه ایده ای هم مونده!
اما مدتی میشود که بازی ها بویژه ویدیوگیم ها در یک حلقه تکراری قرار گرفتهاند. در حال حاضر ما در روزگاری قرار گرفته ایم که خلاقیت در بازی ها بسیار کمرنگ تر شدهاست. جاییکه بیشتر بازی ها در سبک هایی مشابه و با تغییرات کوچکی در المانهای مختلف نسبت به یک دیگر در خال عرضه هستند.
مشکل کلی بازی های امروزی
امروزه، بازی های ویدئویی به عنوان یکی از سرگرمی های پرطرفدار در جوامع مدرن شناخته می شوند. با وجود تکنولوژی پیشرفته و گسترش صنعت بازی های ویدئویی، بازیکنان به یک مشکل کلی در این بازی ها برخورد می کنند. این مشکل عبارت است از عدم اصالت و خلاقیت در اکثر بازی های امروزی. بسیاری از بازی ها تکراری و بدون ایدههای جدید هستند و تنها بر اساس موضوعات و قوانین قبلی ساختهمیشوند. این موضوع باعث می شود که تجربه بازیکنان کمتر جذاب باشد و بازی ها به طور کلی بیشتر به صورت مکانیکی و بی روح به نظر برسند. به همین دلیل، توسعه دهندگان و طراحان بازی ها باید بیشتر به نوآوری و اصالت تمرکز کنند تا بازی هایی را ارائه دهند که تجربه متفاوتی برای بازیکنان ایجاد کنند و آنها را درگیر کنند.
ایده های تکراری در بازی های ویدیویی
وجود ایده های تکراری در بازی های ویدیویی سابقه طولانی ای دارد و اصلا چیز جدیدی نیست. تکراری بودن ایدهها میتواند به دو شکل اتفاق بیافتد؛ اول اینکه برخی بازیها از ایدههای قدیمی و معروف الهام گرفته و به صورتی خلاقانه آنها را تجربه کنندههای جدیدی را به خود جذب کنند. دومین شکل، ایده هایی است که به صورت مشابه در بین بازی های مختلف تکرار می شوند و ممکن است به حدی تکراری باشند که تجربه بازی برای گیمر را ناخوشایند کند. با این حال، برخی از تکرارها بازی های ویدیویی می توانند به عنوان یک فرمول موثر در جذب بازیکنان جدید و نگه داشتن آنها در بازی مورد استفاده قرار بگیرند. به طور کلی، تکرار ایدهها در بازی های ویدیویی میتواند یک عامل مثبت یا منفی باشد و بسته به اجرای مناسب یا نامناسب آن، تأثیر متفاوتی در تجربه بازیکنان خواهدداشت.
چه نوع تکراری در بازی های ویدیویی جذاب است؟
همانطور که بحث کردیم، تکرار در بازی ها بویژه بازی های ویدیویی به دو صورت میتواند اتفاق بیافتد. در این بخش هر دو حالت را مورد بررسی قرار میدهیم تا ببینیم ایدههای تکراری چه تاثیری روی صنعت بازی گذاشته است:
استفاده از ایده های قدیمی
در پست های قبلی در رابطه با ژانرهای ترکیبی صحبت کردیم. از جمله این ژانرها با بازی های مترویدوانیا و روگ لایک اشاره کردیم. ایده شکل گیری هر دو این بازی ها استفاده از المان هایی بود که قبل تر بوجود آمدهبودند. استفاده دوباره از المان های قدیمی به شیوهای کاملا متفاوت و صد البته در زمانی کاملا درست (دقیقا در جاییکه ایده های بازی ساز ها تقریبا ته کشیده بود) روح جدیدی را صنعت بازیسازی دمید. در این حالت عنصر خلاقیت بسیار پررنگ است. درحقیقت باید گفت که استفاده خلاقانه و جدید از المان های قدیمی، باعث ایجاد سبک های جدیدتر شد.
این مورد در رابطه بازی ها سولزلایک هم صدق میکند. جاییکه هیدتاکا میازاکی المان هایی از سبک نقش آفرینی را هنرمندانه در کنار ویژگی های بازی های دانجن کراولینگ (گشت و گذار در سیاهچاله ها) را در کنار هم گذاشته و با الهام گرفتن از روایت داستان در بازی های D&D که اصولا بازی های ویدیویی نیستند یک سبک جدید را خلق کرد. در تمام این نمونهها سازنده عملا چیز جدیدی را ابداع نکرده، بلکه با قبول یک ریسک بزرگ، ویژگی هایی را از سبک های قدیمی در کنار هم گذاشتهاست تا یک اثر جدید و متفاوت خلق کند.
کپی های خسته کننده
در مقابل دسته قبل، بازی هایی هستند که از فرمول موفق بازی های موجود بدون درنظر گرفتن هیچگونه نوآوری ای صرفا تقلید میکنند. اصلا اینطور بنظر میرسد که کمپانی هایی وجود دارند که منتظر عرضه یک بازی از دیگر سازنده ها میمانند تا یک اثری مشابه با آن تولید کنند. بازی های بتل رویال را باید جز این دسته از بازی ها دانست. وجود یک یا دو بازی بتل رویال با مکانیزم های مختلف در دنیای ویدیوگیم ها کاملا لازم بود. اما از سال 2017 تا حالا شمار بازی های عرضه شده در سبک بتل رویال از حساب و کتاب خارج شدهاست.
درحال حاضر بیشتر بازیساز ها بجای رفتن دنبال ایده های جدید، به دنبال استفاده از ایده هایی هستند تا بتوانند یک بازی نصفه و نیمه تولید کنند و آن را بفروشند. البته در این بین آثاری هستند که کپی های خوبی از آب در میآیند و در حد و اندازه های بازی ای هستند که از آن الهام گرفته شده است. از نمونه های خوب این دست بازی ها، League of Legends است که یک بازی خوب با تقلید از بازی محبوب Dota 2 است.
آیا امروزه خلاقیت در بازی ها وجود ندارد؟
تا اینجا گفتیم که خلاقیت در بازی های ویدیویی امروزی عمصر گمشدهای است که توجه زیادی به آن نمیشود. اما با این حال نمیتوان گفت که به هیچ عنوان در بازی های امروزی خبری از نوآوری نیست. در هر سال عناوینی هستند که با تفکری جدید تولید میشوند و همه را انگشت به دهان نگه میدارند. در چند سال اخیر از این دست بازی ها کم نداشتیم؛ بازی Death Loop یکی از بازی هایی است که هرچند ایرادات جزئی ای دارد اما ایده اصلی شکل گیری بازی جدید و تازه است.
اگر از بازی های اکشن و سریعی مثل Death Loop که بگذریم، بازی آروم و پسا آخرالزمانی Stray هم از بازی های چند وقت اخیر است که با یک ایده خلاقانه و ساده ساعات جذابی را برای شما فراهم میکند.
جمعبندی
امروزه با توجه با انتشار عناوین زیاد بازی های ویدیویی و افزایش قدرت سخت افزارها و تعداد زیاد تولیدکننده های بازی های ویدیویی، گیمرها انتظارات زیادی از بازی های امروزی دارند. اما این روزها عنصر خلاقیت در بازی های ویدیویی امروزی بسیار کمرنگ تر از گذشتهشدهاند و عناوین زیادی با تجربه تکراری را میبینیم که مخاطبان را آنطور که باید به وجد نمیآورد. بیشتر بنظر میرسد که بازی های ویدیویی قربانی اهداف تجاری ناشران شدهاند تا کیفیت بازی ها فدای کمیت آنها شود.