جدیدترین محصول Larian Studios مانند یک نقش-آفرینی رومیزی بازی میشود و با رعایت این نکته در تمامی جنبههایش قادرست خودش را در مقایسه با اکثر آثار امروزی متمایز کند. Baldur’s Gate 3 یک قدم رو به جلو است، اما نه یک قدم تماماً بینقص. معرفی آن را قادرید از اینجا مطالعه کنید. اما اگر قصد دارید با یک بررسی دقیقتر سروکله بزنید، به خواندن این مطلب ادامه دهید. زیرا چند هفتهای است مشغول وجب کردن این بازی و ماجراجویی در دنیای غنی از محتوای آن بودم. و در طی این هفتاد ساعت تجربهای که داشتم، تاسها انداختم و شمشیر ها کشیدم! این شما و اینهم بررسی بازی Baldur’s Gate 3، عنوانی که این روزها حسابی نامش به گوش میخورد است.
بررسی بازی Baldur’s Gate 3
بازی Baldur’s Gate 3 زیر ذره بین!
- نام بازی: بالدورز گیت ۳ (Baldur’s Gate 3)
- سازنده/ناشر بازی: Larian Studios
- ژانر بازی: نقش آفرینی
- حالت های بازی: تک نفره، چند نفره
- بازی های مشابه: Divinity: Original Sin 2، Diablo 4
با یک انگل در سر و هزاران شمشیر در غلاف
درست از همان ابتدا داستان Baldur’s Gate 3 بر شما چیره میشود، زیرا به خود نمیپیچد و با شما رک است. همهچی را سرجایش میگوید و تقریباً لپ مطلب را همیشه میرساند. لازم نیست برای فهمیدن روند بازی از نژادها، فرهنگها، اتفاقات پیشین یا هرچیز دیگری خبر داشته باشید، بازی به مرور زمان خودش اطلاعات لازم را در اختیارتان میگذارد. قصهِ اینجا، قصهای ساده است و همین نکته سبب میشود دنبال کردنش هم همانقدر ساده و لذت بخش باشد.
در افتتاحیه بازی شما میفهمید که به یک انگل مبتلا شدید، انگلی که در عرض یک هفته شما را تبدیل به Mind Flayer می کند. اگر این اتفاق رخ دهد، هویت و اراده شما را از بین میرود و شما به بخشی از نقشه شوم Mind Flayerها برای سلطه بر جهان تبدیل میشوید. واقعاً شوک بزرگی است، شوکی که به سرعت راه را برای یک ماجراجویی پر پیچ و خم باز میکند. مخصوصاً وقتی که شما با دیگر مبتلایان همسفر میشوید و بدنبال درمانی برای این انگل شوم میگردید.
بررسی بازی Baldur’s Gate 3؛ بازی پر از قصه
بازی Baldur’s Gate 3 مملو از قصه است. قصههای کوچک و بزرگی که در طی ماجراجوییتان با آنها برخورد میکنید. شما از همان ابتدای بازی با بیشهای آشنا میشوید، پر از مسافر بیگناه، که هر لحظه ممکن است مورد حمله گابلینها قرار بگیرد. باتلاقی رمزآلود که چایخونهای رمز آلودتر دارد. و غاری که لونهی یک جغد خرس مانند است. و این حتی نیمی از قصههای اکت اول هم نمیشود. بماند هر همراه که داستان و کوئست های مربوط به خودش را داراست.
خوبی این قصهها این است که همه عمدتاً در یک مسیر قرار میگیرند. اینگونه بازی با وجود مقدار انبوهی محتوای فرعی بازهم قادرست شما را متقاعد کند که تمام این فرعیات ارزشمند هستند، آن هم فقط با دو حقه. اولاً این فرعیات همه با وسواس سرهم شدند و ثانیاً همهشان یکجورایی هممسیر با داستان اصلیاند. متکی بر همین موضوع، در طول ماجراجوییتان شما نمیخواهید حتی کوچکترین چیز را از دست بدهید. فرعیات هم کیفیت مناسبی دارند و هم در جای مناسبی قرار گرفتند، تا حدی که داستان خودش تبدیل به پاداش برای کاوش های شما میشود.
به صراحت میگویم بازی Baldur’s Gate 3 پر از امکان است، شما میتوانید جنازهها را بازجویی کنید یا مشغول به گپ زدن با یک گاو شوید. خود را با اسپل تبدیل به گاز کرده و سپس از یک سوراخ کوچک در دیوار که معلوم نیست به کجا ختم میشود بگذرید. جیب بزنید یا نامرئی شوید. تن دادن به این دسته چیزها اغلب اوقات شما را به نتایج جالبی میرساند. Baldur’s Gate 3 بازی است که باید با حوصله بازی شود زیرا کوچکترین چیز در آن ارزش کاوش و پیگیری دارد. بازی به خوبی در قبال کاوشتان به شما پاداش میدهد و قصههای ریز و درشت هم بخشی از این پاداشها هستند. بنابراین قبل از نهایی کردن تصمیمهایتان، مخصوصاً تصمیم هایی که تاثیر بسزایی روی روند بازی دارند، واجب است تمام گزینههای دیگر را نیز تا انتها بررسی کنید در غیراینصورت ممکن است بخش زیادی محتوای داستانی از دستتان در برود.
Baldur’s Gate 3 بازی است که باید با حوصله بازی شود زیرا کوچکترین چیز در آن ارزش کاوش و پیگیری دارد.
طرز پیشروی اما فقط به تصمیمات شما محدود نمیشود. Baldur’s Gate 3 اگرچه پر از قصه است اما همانقدر هم پر از آزادیست. مقدار آزادی که این بازی روبرویتان میگذارد، زیاد است، زیاد! شما هر لحظه که اختیار کردید میتوانید روی مهمترین کارکتر داستانی بازی شمشیر بکشید، بکشیدش، لوتش کنید و همچنان بازی بدون مشکل جلو میرود. در مقطعی من حتی یکی از همراهان احتمالی بازی–Minthara — را بعد دو خط مکالمه از روی پل پرتاب کردم، و تماماً به یک خط داستانی کامل پایان دادم، همانجا و همانموقع. شما واقعاً میتوانید انعطافپذیری را در این بازی احساس کنید. در این بازی هر مشکل را میتوان از هزار و یک راه حل کرد!
بررسی بازی Baldur’s Gate 3؛ همراهانتون
Baldur’s Gate 3 این امکان را شما میدهد که به تنهایی یک گرگ باشید و بازی را بدون حتی یک همراه به پایان برسانید، اما یخورده کمک که آسیبی نمی رساند، میرساند؟ همراهانی که در اینجا برای خود دست و پا میکنید تنوع زیادی به گیم پلی و صد البته داستان بازی میافزایند، در واقع هرکدام از آنها یک خط داستانی کامل مختص به خودشان دارند– و در کمال تعجب خط داستانی همهی این همراهان جالب است. شاید بتوان یکی از برجستهترین نکات بازی را جذابیت همین همراهان دانست.
همانطور که قابل حدس بود تصمیمات شما روی همراهانتان نیز تاثیر میگذارد. بنا بر انتخابهایتان آنها ممکن است شما را تایید کنند یا نکنند. این همراهان فقط نقش خیاری را ندارند که در گوشهای از کمپ شما ایستاده، می توانید با آنها وارد رابطه عاشقانه شوید، مشاجرات آنها را تماشا کنید و برخی اوقات به نقشههایشان تن بدهید. برخی از این همراهان را میتوان قهرمان خواند و برخی را شرور. درحدی که اگر با شرورهای بازی هم پیمان شوید برخی از همراهان ممکن است با شما درگیر شوند. کوئستهای شخصی آنها هم هر یک پر از تراژدی و دراما، و تا حدی زیاد هممسیر با داستاناصلی. همراهانی که بازی در اختیارتان میگذارد چنان با اقتدار نقش مکمل را بازی میکنند، گاه ممکن است به سرتان بزند که شما همراه آنها هستید، نه آنها همراه شما!
همراهانی که بازی در اختیارتان میگذارد چنان با اقتدار نقش مکمل را بازی میکنند، گاه ممکن است به سرتان بزند که شما همراه آنها هستید، نه آنها همراه شما!
اغلب این شخصیتها درحال فرار از گذشتهشان هستند و کلیت داستانشان هم همین است. آنها ممکن است به یک شخصیت تأثیرگذار برای شما و ماجراجوییتان بدل شوند، اگر و تنها اگر به قصههایشان بها بدهید. همراهانی که Baldur’s Gate 3 روبرویتان میگذارد قصههای جالبی برای خود دارند و با در نظر گرفتن کمکی که در مبارزات به شما میرسانند، همراهی آنها میتواند حیاتی باشد– باور کنید از پا درآوردن یک کمپ کامل از گابلینها به صورت تکنفره اصلاً تجربه ملزومی نیست. این بماند برای همراهان، کمی جلوتر تاثیر آنها در گیم پلی و داستان را حتی بیشتر هم باز میکنم. فعلاً میخواهم درمورد تاس و تاثیرش در داستان بگویم.
بررسی بازی Baldur’s Gate 3؛ چشمت را ببند و تاس را بیانداز!
بازی Baldur’s Gate 3 عاشق تاساندازی است، این عشق به تاس را هم از D&D به ارث برده. در هنگام ماجراجوییتان تاس بارها و بارها به کار میآید، هم به صورت مرئی و هم نامرئی. شما میتوانید با تاس انداختن از دخیل شدن در درگیری اجتناب کنید، یا حتی بعضی اوقات با چندبار تاس انداختن یک باس را مجبور کنید تا خودش را بکشد! اگر در تاس انداختن خوششانس باشید، شاید بتوانید بیشتر بازی را در صلح و صفا به سر ببرید. تاس ۲۰ تایی D&D در Baldur’s Gate 3 جای خیلی از پازلها و مینیگیمها را گرفته و تاثیر خودش در مکانیک های ریز و درشت بازی را جدا نشدنی کرده.
شما برای باز کردن قفلها تاس میاندازید. برای سوار کردن حیله، نمایش، تهدید و هزاران رقم عمل سودآور دیگر در حین مکالمات نیز نیاز به شانس دارید. شانستان مسیر بازی را تعیین میکند و شما را به سوی موقعیتهای جالب هل میدهد. اما همهی همش شانس و اقبال نیست. در هنگام تاس انداختن با تکیه بر اسپلها، معجونها و پاداشهایی که بسته به مهارتهایتان میگیرید روی تاستان باف اعمال میشود. شما میتوانید به راحتی تاس را با یکی از همراهانتان بندازید که باف بیشتری در آن چالش دارد. این بافها به قدری کارآمندند که موفق بیرون آمدن از برخی چالشها بدون آنها شدنی نیست. در کنار بافها، با عملی کردن تصمیماتی که با پسزمینه خودتان یا همراهانتان مطابقت دارند هم میتوانید امتیازاتی دریافت کنید که به شما شانس پرتاب دوباره تاس را میدهند. بافها و این امتیازات در نهایت سبب میشوند در صورت آگاهی همیشه روی شانستان کنترل داشته باشید.
تاس ۲۰ تایی D&D در Baldur’s Gate 3 جای خیلی از پازلها و مینیگیمها را گرفته و تاثیر خودش در مکانیک های ریز و درشت بازی را جدا نشدنی کرده.
بازی همچنین شامل چالش های منفعل هم میشود. تاسهایی که میاندازید و نمیبینید. تاس های نامرئی! هنگامی که در حال گشت و گذار در جهان بازی هستید، میتوانید ببینید که چالشهای منفعل دائما درحال سنجیدن مهارتهای شما هستند. چالشهای منفعل میتوانند شما را از وجود تله، کمین احتمالی یا گنجینههای مدفون شده در محیط بازی با خبر کنند. خوشبختانه در این چالشها برای هریک از اعضای پارتیتان بهطور جداگانه یکبار تاس انداخته میشود، پس اگر شما در چالش شکست خوردید نگران نباشید، ممکن است یکی از همراهانتون خوش شانستر باشد.
بررسی بازی Baldur’s Gate 3؛ از پرده نخست تا پایانی
قبلتر کمی از اکت اول گفتم. شخصاً همین اکت را بیشتر از بقیه میپسندم، تصمیمات مهمی را جلوی پایتان میگذارد و حال و هوای خوشتری دارد– و شدیداً پختهتر از دیگر اکتهاست. در اکت یک میتوانید انتخاب کنید که با نیروی شر جلو میروید یا خیر. اگر به گابلینها در حمله به بیشه کنید، میشوید شر و اگر بیشه را نجات دهید، میشوید خیر. همچی در اکت یک به همین سادگی است. اما هرچه به پیشروی ادامه میدهید اوضاع کم کم پیچیده میشود و نقش محتوای فرعی حداقل تا بخشی از بازی کمرنگ.
عوض شدن اکتها صرفاً به معنی عوض شدن محیط بازی نیست بلکه لحن بازی به کلی با هر اکت دچار تغییر میشود. اکت دوم برای مثال با لحنی خفه و تاریک دنبال میشود و بیشتر روی پیشبردن داستان اصلی بازی متمرکز است، درحالی که اکت سوم در یک شهر بزرگِ پرهیاهو و لبریز از محتوای فرعی جریان دارد. اکت پایانی بازی من را یاد کرکوال در Dragon Age 2 انداخت، یک پایین شهر درندشت که وجب به وجبش نیاز به حوصله دارد. اگرچه مشغول شدن در اکت پایانی بازی به طور کل تجربه بدی نبود، اما کم لطفی است اگر از شلخته بودنش نگویم.
اکت پایانی بازی مملو از مشکلات فنی و مبارزات ناعدلانه است. این درحالیست که در اکت نخست بازی خبری از این حجم مشکل فنی نبوده و مبارزات حساب شده بودند. اگر بگویم اکت نخست بازی کار شدهتر از باقی اکتهاست دروغ نگفتم. در اکت نخست ما شاهد یک تجربه سینماتیک و متعادل هستیم برخلاف اکت پایانی که تودهای از اشکالات فنی و مبارزات بی منطق است. به لطف سقف لول و چینش دشمنان، مبارزات دیگر در اکت پایانی جذاب نیستند، بماند که هر دو ثانیه با یک باگ جدید چشم تو چشم میشوید. اگرچه داستان در اکت پایانی به اوج خودش میرسد، اما همه چیز در آنجا زبر و زمخت است– آنقدری که من را یاد سایبرپانک میاندازد.
نوای قانون و آشوب، رقص تیزی و تاس
قوانین زیادی در Baldur’s Gate 3 وجود دارد. به سخنی دیگر این بازی، بازی قانون هاست! برای غلبه بر آن باید راه و رسم آشوب را بلد باشید. قوانین اینجا شما را محدود نمی کنند، بلکه به شما کمک می کند تخیل خود را در آغوش بگیرید. مانند زمینبازی که هزاران راه و روش برای بازی در آن وجود دارد، Baldur’s Gate 3 قوانینش را زمین بازی شما میکند. من سعی خواهم کرد زیبایی این قوانین و سطح سرسامآور تعامل در این بازی را در چند پاراگراف بررسی کنم.
بررسی بازی Baldur’s Gate 3؛ اینجا زمین بازی شماست
همانطور که اشاره کردم Baldur’s Gate 3 در پاداشدهی به کاوشهایتان خوب عمل میکند. برای عملی کردن هر ایده مسخرهای که به ذهنتان میرسد به شما پاداش میدهد. در این بازی اگر یک ایده بکر به سرتان بزند، احتمالاً قادرید عملیاش کنید. Baldur’s Gate 3 از راه درستی ماهیت انعطافپذیر D&D را به شکل یک بازی ویدیوئی در میآورد، و خودش را شبیه به یک اثر ایمرسیو سیم جا میزند. واقعا هم انعطاف پذیر است. شما میتوانید هرگونه که عشقتان میکشد با یک کوئست، مبارزه یا حتی خود داستان برخورد کنید و بابتش جایزه بگیرید.
در بازی Baldur’s Gate 3 نکات زیادی برای یادگیری وجود دارد– از نظر گیمپلی. شما میتوانید بدون یادگرفتن این نکات پیشبروید اما انتظار نداشته باشید بدون دانستشان قدر این زمینبازی را بدانید. این امکان وجود دارد که یک جعبه چوبی در مرکز استراتژی شما برای غلبه بر نیروهای شیطانی قرار بگیرد– واقعاً ممکن است. در این بازی آنقدر جادو جنبل وجود دارد که تقریباً انجام هرکاری و هرچیزی ممکن است. صد البته نمیتوانم تمام این جادوها را در اینجا توضیح دهم اما به من اعتماد کنید، خیلیاند. پس از ۱۰۰ ساعت بازی حتی من هم کاربرد برخی اسپلها را نمیدانم.
فقط هم جادو جنبل نیست. شما میتوانید از یک کار ساده مانند هل دادن نهایت استفاده را ببرید. میتوانید یک باس سخت و لولبالا را از پل هل دهید و تمام. او میمیرد! اما انتظار این را نکشید که آنها فقط شما را تماشا کنند. دشمنان در این بازی درست مانند خودتان هر حقهی کثیفی را برای پیروز شدن سوار میکنند. آنها هم هنگام مبارزه نامرئی میشود، تلپورت میکنند و شما را به پایین هل میدهند. آنها همان اندازه که شما کثیف هستید، کثیف هستند! شاید هم بیشتر.
بررسی بازی Baldur’s Gate 3؛ به سادگی قدم برداشتن
راه رفتن در نقشهی بازی با یک پارتی کامل اصلاً کار راحتی نیست. زمانی که شما از سکویی به سکوی دیگری میپرید، ممکن است همراهانتان نپرند. شما باید تک تکشان را شخصاً به سکوی مقابل برسانید و هنگامی که ولشان میکنید میبینید دوباره به سرجایشان برمیگردند. کنترل همراهان وقتی بیرون از سناریوهای نوبتی خیلی اوقات آزاردهنده است– من این را جزوی از نکات منفی بازی میدانم زیرا شخصاً ضربه خوردم از این موضوع.
هرچند، میتوان مشکلاتی که در این دسته قرار میگیرند را حاصل انعطاف پذیری بازی دانست. در Baldur’s Gate 3 هزاران تفاوت بین شما و همراهانتان وجود دارد. کلاسهایتان متفاوت است و ویژگیهایتان هم همینطور. شاید فاصلهای را که شما بتوانید بپرید، همراهانتان نتوانند. زیرا یک چیز ساده مثل پریدن هم تحت تأثیر مهارتها و ویژگی های یک کلاس یا کارکتر خاص دچار تغییر میشود. عمدتاً در ۱۲ لولی که بازی دارد، طول میکشد یک کارکتر همراه یا خودتان را به دلخواه بسازید و تبدیل به یک ماشین کشتار جمعی کنید. درکنار خودتان باید اسپلها و فیتهای همراهانتان هم بچینید و سلاح مناسب برایشان دست و پا کنید، امر مهمی است که پارتی خودتان را با دقت سرهم کرده باشید.
بررسی بازی Baldur’s Gate 3؛ مبارزات
مبارزات در Baldur’s Gate 3 بحثی کاملاً جدا محسوب میشوند. در مبارزات بازی هم تاس انداخته شده و بخت هنوز هم حرفی برای گفتن دارد. اما آیا خوششانس بودن به معنی موفقیت شما در مبارزات است؟ خیر. همه چیز به تقدیر بسنده نمیکند. پارامتر های زیادی وجود دارد که برتری را در یک مبارزه تعیین میکنند. برای مثال تعداد دشمنان، سلاحها، اسپلها، خودِ همراهانتون و مهمتر از همه نحوهای که این پارامتر ها را به استفاده میگیرید. در واقع من احساس میکنم شانس نقش مثبتی در ایجاد جذابیت در مبارزات دارد، به همهچیز مزه و غافلگیری میدهد. با یادگیری مبارزات بهتر و بهتر هم میشوند، هرچه بیشتر ابزارهای بازی را بشناسید میتوانید استراتژی های خود را آگاهانهتر پیاده کنید و نقشهای برای پیروزی در مبارزات داشته باشید. اما آیا مبارزات بازی بینقصاند؟ به هیچوجه. تاکید میکنم به هیچوجه.
باسفایتها اغلب جالبترین مبارزات را تشکیل میدهند. قبل از آغاز مبارزه شما مشغول به دستکاری محیط و سرهم کردن مزیت میشوید. استراتژیهای خود را آماده کرده و هنگامی که مبارزه بالاخره شروع میشود، مشتقانه با چرخش و پیچش های مبارزه آنها را اصلاح میکنید. مبارزات به هیچوجه بد طراحی نشدند بلکه گاهی فقدان تعادل است که از لذت بخش بودن آنها میکاهد. این فقدان تعادل به خصوص در اواخر بازی به چشم میخورد، جایی که مبارزات باید جذابتر از همیشه باشند سرسام آور میشوند. اما من واقعاً می توانم به یک یا دو مبارزه به خصوص اشاره کنم که در طول بازی واقعاً از آنها لذت بردم. مبارزه با رافائل درکنار هوپ یکی از آنها بود.
مبارزات به هیچوجه بد طراحی نشدند بلکه گاهی فقدان تعادل است که از لذت بخش بودن آنها میکاهد.
مبارزات گاهی ناعادلانهاند. بخشی از این ناعدالتی مربوط به تاثیر شانس در مبارزات است اما نه تمامش. من متوجه شدم که بازی هرچه جلوتر میرود، مجبور میشود از سناریوهای ناعادلانهتری برای غلبه بر بازیکن استفاده میکند. تعداد دشمنان خیلی بیشتر میشود، آسیب هایی که وارد می کنند منطق را درهم میشکند و شما قادرید بهراحتی حدس بزنید که یک چیزی این وسط واقعاً اشتباه است. مبارزات در اکت نخست در مقایسه با اکت پایانی، اگرچه سادهتر و با مقیاس کوچکتری دنبال میشوند اما هم از چالش و هم از تعادل بیشتری برخورد دارند. مبارزات در اکت آخر به نحوهای شلخته و فاقد ذرهای چالش هستند. طولانی و طاقتفرسا.
من قبلاً هم در مورد سقف لول پایین و نقصهای اکت پایانی بازی عرض کردهام. واقعی است. زمانی که به اکت آخر میرسید، اگر با حوصله بازی را تجربه کرده باشید احتمالاً به لول ۱۲ رسیدید، جالب است بدانید این سقف پیشرفت شماست. لول ۱۲ آخرین لولی است که شما قادرید بدست بیاورید– برخلاف D&D که ۲۰ لول دارد. وقتی خیلی راحت به حداکثر لول میرسید و هنوز یک اکت کامل روبرویتان دارید باید بدانید یک جای کار میلنگد! من این سقفلول پایین را مقصر مبارزات نامتعادل در اکت سه میدانم– حداقل بخشیش را. امیدوارم با یک بروزرسانی یا چیزی این مشکل را برطرف کنند. این لولکپ پایین هم از ارزش تکرار بازی میکاهد و هم به معنای پیشرفت در اکت آخر بازی لطمه میزند. به هرحال وقتی بازی بابت زحماتتان هیچ ایکسپی به شما نمیدهد پیشرفت معنای خاصی ندارد.
بررسی بازی Baldur’s Gate 3؛ باقیماندهها
اگر لولکپ را در نظر نگیریم، Baldur’s Gate 3 با وجود کلاسها و مسیرهای متفاوتی که در اختیارتان میگذارد، قادرست شما را برای تجربهی دوباره ترغیب میکنند. هربار که این بازی را از دوباره شروع کنید و به تصمیمات نو تن بدهید، ممکن است نتایجی که دریافت میکنید متفاوت باشد. به خودی خود اتمام این بازی چیزی حدود ۴۰ تا ۷۰ ساعت زمان خواهد گرفت، اما شما قادرید برای امتحان کردن کلاسها و نتایج مختلف به راحتی برای تجربه دوبارهاش قانع شوید و چیزی بالای صد ساعت در آن وقت بذارید.
بازی Baldur’s Gate 3 از اثر قبلی لاریان یعنی Divinity: Original Sin 2 تجربهای سینماتیک تر به ارمغان میآورد، از اینرو غوطهوری در آن برای مخاطبان عامه سادهتر خواهد بود. همچنان Baldur’s Gate 3 خالی از مشکلات فنی نیست و بهینهسازی بازیهم چندان تعریفی ندارد. در وصف موسیقی باید بگویم که بازی خوب کار کرده، موسیقی به خوبی با ماجراجویی شما و همراهانتان تلفیق شده و وجودش خالی از لطف نیست. صداپیشگی هم که چه عرض کنم، واقعاُ خوب است. به جز یک یا دو مورد بد، تقریباً همهی کارکترهای بازی بخشی جذابیتشان را مدیون صداپیشگانشان هستند. حتی کارکترهای نهچندان مهمی که به ندرت با آنها وارد مکالمه شوید از صداپیشگی خوبی برخوردارند. من هنوز هم صدای برخی کارکترها و خندههای شرورانهشان را یادمه– استریون.
نتیجه گیری
نکات مثبت و منفی
مثبت
- آزادیعمل، هم در گیمپلی و هم در داستان
- همراهان و قصههایشان
- داستان سرراست و گیرا
- محتوای فرعی باکیفیت
- موسیقی و صداپیشگی خوب
منفی
- کنترل کردن همراهان بیرون از مبارزات گاهی آزاردهنده است
- لولکپ پایین بازی
- تعادل مبارزات در اکتآخر بهم میخورد
- مشکلات فنی ریز و درشت
جمع بندی
Baldur’s Gate 3 بازی خیلی خوبی است، شاید حتی یک قدم رو به جلو برای بازیهای نقش-آفرینی، اما به هیچوجه بی نقص نیست. هرچه بیشتر در آن پیشروی میکنید، شلختهتر میشود. همچنان این بازی یکی از بهترین گزینههایی است که بین آثاری امروزی میتوان یافت و احتمالاً با کمک بروزرسانیها بهتر هم خواهد شد.