معرفی بازی ویدیوییمقالات بازی ویدیویی

بهترین بازی‌های ترسناک قرن اخیر؛ 23 سال وحشت یا نا امیدی؟

معرفی بهترین و ترسناک ترین بازی‌ها از سال 2000 تاکنون

کسانی هستند که فکر می‌کنند در لیست بازی‌هایی که در 23 سال اخیر از قرن بیست و یکم منتشر شده، بازی‌های ترسناک و ژانر ترس نتوانسته آنطور که باید، نظر طرفداران بازی‌های ویدیویی را جلب کند. با این حال، بازی‌های ترسناک هنوز هم منتشر می‌شوند و طرفداران خودشان را دارند. صرف نظر از اینکه این نظر چقدر درست است، در این مقاله قرار است به معرفی بهترین بازی‌های ترسناک قرن اخیر بپردازیم که البته از نظر رده‌بندی مرتب نشده‌اند.

خیلی از ماها با این سری بازی‌هایی مثل رزیدنت ایول (Resident Evil)، Dead Space و غیره بزرگ شده‌ایم و ساعت‌ها خاطره داریم. همانطور که توسعه دهندگان مستقل مرزهای ترس و وحشتی که ما به نام سرگرمی مایل به تحمل آن هستیم را جابجا کردند، استودیوهای بزرگ با موج جدیدی از سوپرایزها، از نظر ترسناک بودن بازی‌ها، پاسخ‌هایی دادند. این دوران تجربه‌های بی‌سابقه‌ای بوده است که منجر به برخی از هیجان‌انگیزترین نمونه‌های بازی‌های ترسناکی شده است که تا به حال برای عموم منتشر شده است. درباره این که کدام بازی از این لیست بهتر است، در انتهای همین پست نظر خود را بنویسید.

Luigi’s Mansion (2001)

بیشتر بازی های ترسناک برای گیمرهای مسن طراحی شده اند. از این گذشته، هیچ کس در ذهن درست خود انتظار ندارد که یک کودک از یک بازی سخت با خون و تصاویر ترسناک لذت ببرد. با این حال، نوابغ دیوانه در نینتندو بدون از دست دادن هیچ یک از عوامل سرگرم کننده ترسناک، یک بازی ترسناک مناسب برای تمام سنین توسعه دادند.
Luigi’s Mansion یک عنوان ترسناک منحصر به فرد است که همانطور که از عنوان پیداست، لوئیجی را در حالی که در جستجوی یک عمارت برای برادرش ماریو است، کنترل می کنید. اوه، و این مکان خالی از سکنه است. این بازی مانند بسیاری از عناوین ترسناک بقا اجرا می شود، زیرا شما باید سالن های تاریک عمارت را جستجو کنید و هرگز نمی دانید که چه زمانی روحی بیرون می آید تا به لوئیجی حمله قلبی کند. با وجود گاه به گاه پرش، این ماجراجویی هرگز رفتار کودک پسند خود را از دست نمی دهد. در حالی که لازم نیست نگران دستکاری ذخایر مهمات یا ذخیره‌های محدود در عمارت لوئیجی باشید، بازی دارای لحظات پرتنش و معماهای محیطی است. بازی Luigi’s Mansion ترسناک ترین بازی موجود نیست، اما عنوانی عالی برای آشنا کردن کودکان شما با دنیای گسترده بازی های ترسناک است.

Fatal Frame 2 (2001)

قاب اصلی Fatal Frame پرسیده بود که اگر به مردگان با دوربین به جای اسلحه شلیک کنید چه اتفاقی می‌افتد. نتیجه یک شکار وحشتناک ارواح بود که بازیکنان را مجبور می کرد تا زمانی که سفیدی چشمان دشمنان خود را نبینند دست ثابت خود را حفظ کنند و شلیک نکنند… با فرض اینکه آنها داشته باشند. اما مانند بسیاری از فرنچایزهای ترسناک در حال رشد، Fatal Frame بسیار عالی بود، بنابراین توسعه دهندگان این تجربه را برای دنباله آن اصلاح کردند.

همچنین ببینید: 26 مورد از بهترین بازی‌های شوتر یا سبک تیراندازی

مانند Fatal Frame اصلی، Fatal Frame 2 یک سفر پرتنش در میان خرابه‌های مخروبه و خالی از سکنه یک دهکده متروک ژاپنی است که تنها یک دوربین جادویی برای محافظت دارد. بسیاری از چالش‌ها و تنش‌ها از ارواح ناشی می‌شود، که به شیوه‌های وحشتناکی بد شکل شده‌اند، و تنها راه برای از بین بردن آن‌ها، گرفتن عکس‌هایشان است. هر چه نزدیکتر شوید، هر شلیک آسیب بیشتری وارد می کند و اگر منتظر بمانید تا غول ها حمله کنند، آسیب بیشتری وارد می کنید. گفتن این کار آسان‌تر از انجام آن است زیرا بسیاری از ارواح می‌توانند از راه دور، از دیوارها عبور کنند و نامرئی شوند. این نبرد وحشتناک را با یک فضای شوم ترکیب کنید که شما را در معرض خطر قرار می دهد و شما را برای ترس های بسیار هوشمندانه آماده می کند و زمان فوق العاده هولناکی را سپری می کنید.

Silent Hill 2 (2001)

مشکل بحث «بازی‌ها به‌عنوان اثر هنری» این است که این اصطلاحات اغلب توسط کسانی اختصاص داده می‌شود که اساساً رسانه را درک نمی‌کنند. بازی یک نقاشی، کتاب، فیلم یا سریال تلویزیونی نیست. همه آن چیزهاست و هیچ کدام. مهمتر از آن، اغلب نباید بر اساس آنچه که منحصراً قادر به دستیابی است قضاوت کرد.

Silent Hill 2 به روش خاص خود مدتهاست که این ایده را بهتر از هر بازی دیگری ارائه کرده است. کاوش تخصصی آن در مورد مفهوم وحشت روانی تقریباً به خوبی کار نمی کند اگر شما یک شرکت فعال در کل تجربه نبودید. بازی نه تنها بر اساس نحوه تفسیر آنچه اتفاق می افتد بلکه نحوه تعامل شما با آن شکل می گیرد. به این ترتیب، سفر شما از طریق سایلنت هیل ناگزیر از نظر مشخصات متفاوت خواهد بود. چیزی که تغییر نخواهد کرد، وحشت محض همه چیز است.

Eternal Darkness: Sanity’s Requiem (2002)

مدل ترسناک لاوکرافتی به راحتی به فروش می رسد، زیرا تمایل دارد شخصیت ها را در مقابل موجوداتی قرار دهد که صرف وجودشان مخالف فیزیک و عقل است. چه چیزی بهتر از این؟ در مورد یک بازی ترسناک که باعث می شود بازیکنان احساس کنند در کنار قهرمانان داستان دیوانه می شوند چطور؟ در نگاه اول، Eternal Darkness: Sanity’s Requiem مانند یک عنوان ترسناک بقا، اگر جلا داده شده باشد، به نظر می رسد. شما باید خرابه های خالی از سکنه را کاوش کنید، پازل ها را حل کنید و از جنایات پیاده روی علیه طبیعت جلوگیری کنید تا جهان را از یک آخرالزمان الدریچ نجات دهید. با این حال، تاریکی ابدی خود را با شخصیت‌های متعدد و سیستم سلامتی منحصربه‌فردش متمایز می‌کند.

داستان بازی در طول هزاران سال پیش می‌رود و چندین شخصیت به مکان‌هایی که قهرمان‌های قبلی کاوش کرده‌اند، بازنگری می‌کنند. این پیشرفت زمانی به شما این امکان را می دهد که احساس کنید با دشمنی بی انتها روبرو هستند که هیچ کس نمی تواند آن را شکست دهد. اما مهمتر از آن، تاریکی ابدی در درجه اول به خاطر سنج عقلش به یاد می‌آید. هر بار که یک شخصیت دشمنی را می‌بیند، این متر کاهش می‌یابد که باعث ایجاد توهم در بازی می‌شود. هر چه عقل قهرمان داستان پایین تر باشد، این توهمات بدتر می شوند، تا جایی که شروع به شکستن دیوار چهارم می کنند. تا زمانی که یک بازی شما را فریب دهد و فکر کنید فایل ذخیره شده خود را حذف کرده اید، ترس واقعی از بقا را نمی شناسید.

Resident Evil (2002) Remake

اگرچه من صادقانه نگران حضور بیش از حد بازی های Resident Evil در این لیست بودم، اما واقعیت این است که شما نمی توانید در مورد تاریخچه بازی های ترسناک مدرن صحبت کنید، بدون اینکه عشق زیادی به فرنچایز Resident Evil داشته باشید. علاوه بر این، بازسازی 2002 رزیدنت اویل با وجود اینکه احتمالاً ترسناک ترین بازی رزیدنت اویل ساخته شده است، به طور فزاینده ای در خطر تبدیل شدن به یک عنوان از دست رفته رزیدنت اویل است.

همچنین ببینید: هزار و یک قصه؛ 11 تا از بهترین بازی های داستان تعاملی

شاید بتوان گفت که اگر زمان، فناوری و دانش به توسعه‌دهندگانش اجازه می‌داد تا چشم انداز خود را کامل کنند، رزیدنت اویل سال 1996 چه می‌شد. این بازی بی نهایت بیشتر از بازی اصلی قابل بازی است، به طور قابل توجهی ظاهر بهتری دارد، و مملو از مفاهیم جدید، دشمنان و مناطقی است که احساس می‌کنند همیشه به تجربه پایه تعلق دارند. در زمانی که کپکام در حال تجسم اولین روزهای بازی Resident Evil است، این بازسازی نشان می‌دهد که چگونه آن سبک کلاسیک ترسناک بقا می‌تواند تجربه‌ای منحصربه‌فرد وحشتناک و فریبنده را ارائه دهد.

The Suffering (2004)

اواسط دهه 2000 شاهد هجوم ناگهانی عناوین اکشن ترسناک با کیفیت های متفاوت بود. اگرچه این عناوین اغلب در سطوحی سرگرم کننده بودند، اما اغلب اکشن را به جای ترسناک ترجیح می دادند. خوب، The Suffering یکی از برجسته‌ترین عناوین اکشن ترسناک است که برای تعادل مناسب بین این مفاهیم تلاش کرد و در نهایت به جایی بسیار جالب رسید.

اگرچه The Suffering فاقد برخی از ترس‌های سنتی‌تر موجود در عناوین کلاسیک ترسناک بقا است، تجربه‌ای بی‌رحمانه و بی‌رحمانه است. The Suffering در یک مرکز اعدام که توسط هیولاهایی با منشأ مرموز تسخیر شده است، خشن، بداخلاق است و ظاهراً در فضای غلیظی از ناامیدی وجود دارد. با این حال، تصمیم برای تأکید بر وحشیانه بودن اکشن و گنجاندن آن در روایت شگفت‌انگیز قوی بازی، The Suffering را به یک تجربه نسبتاً منحصر به فرد و غیرقابل از دست دادن بازی ترسناک تبدیل می‌کند.

Condemned: Criminal Origins (2005)

Condemned: Criminal Origins پرطرفدارترین بازی راه اندازی Xbox 360 نبود. احتمالاً تعداد کمی از وجود آن می دانستند تا زمانی که آن را در کنار بازیکنانی مانند Perfect Dark Zero، Kameo: Elements of Power و Call of Duty 2 مشاهده کردند. تجربه‌های ترسناک موثر از دورانی که ژانر بازی‌های ترسناک تلاش می‌کرد جای خود را در دنیای جدید جسورانه پیدا کند.

داستان Condemned درباره یک مامور FBI که پس از وارد شدن بیش از حد به دنیای یک قاتل زنجیره ای متواری می شود، مطمئناً مدیون آثاری مانند Seven و حتی X-Files است. با این حال، آن مارک خاص از وحشت را تا حد کمال اجرا می کند. تنها چیزهایی که ترسناک‌تر از ترس طولانی این بازی هستند، ترس‌هایی هستند که شما را به دنبال پناهگاه آن ترس طولانی مدت می‌اندازند. شاید مهمتر از آن، نام تجاری اکشن ترسناک اول شخص Condemned بعداً توسط عناوینی مانند Resident Evil 7 و دیگر شاهکارهای ترسناک مدرن بازسازی شود.

BioShock (2007)

در نگاه اول، BioShock بیشتر به عنوان یک بازی تیراندازی اول شخص شناخته می شود تا یک عنوان ترسناک. در حالی که BioShock در واقع می تواند ادعای چند ژانر متمایز را داشته باشد، این عناصر ترسناک عنوان هستند که واقعاً آن را به چیزی خاص تبدیل می کنند.

همچنین ببینید: بهترین بازی‌های سال 2023؛ سال طلایی دنیای ویدئوگیم!

BioShock با شخصیت اصلی در هواپیما شروع می شود که در وسط اقیانوس سقوط می کند. در حالی که معمولاً این حکم اعدام است، او به زودی خود را در نزدیکی ورودی شهر زیر آب رپچر می‌بیند. آنچه در ادامه می آید چیزی کمتر از یک تجربه اوج بازی ترسناک نیست. راهروهای تیره با نور اتمسفر و صدا؟ بررسی. کم در راه مهمات؟ بررسی. تصاویر آزاردهنده، گزارش‌های صوتی، و ترس‌های پرش مؤثر عجیب و غریب؟ بررسی کنید، بررسی کنید و بررسی کنید. در حالی که بسیاری از ترس‌های BioShock بعداً با غرق شدن در مهمات، سلامت و تجربه بازیکنان، اثربخشی خود را از دست می‌دهند، بازی فضایی را حفظ می‌کند که، اگر هیچ چیز دیگری، احساس ناراحتی را به مخاطب القا می‌کند.

Dead Space (2008)

چیزهای زیادی در مورد فضای مرده وجود دارد که کار می کند. داستان سرایی ظریف، رابط کاربری مینیمالیستی، طراحی باورنکردنی Necromorphs، عناصر علمی تخیلی سخت، طراحی صدا… Dead Space یک استاد کلاس تقریباً در هر عنصری است که ما برای تمجید و ارزیابی بازی‌های ترسناک بقا استفاده می‌کنیم. با این حال، چیزی که واقعاً فضای مرده را بالا می‌برد، عمل آن است.

ساختن یک بازی ترسناک واقعاً ترسناک که دارای یک سیستم مبارزاتی تا حدی فعال باشد دشوار است، اما Dead Space این تعادل را به درستی انجام می دهد. مبارزات Dead Space موفق می شود یکنواختی یک عنوان ترسناک سنتی تر را از بین ببرد در حالی که هنوز به عنوان پایه ای برای برخی از به یاد ماندنی ترین ترس های بازی عمل می کند. آن نوع تغییر دهنده بازی بود که اغلب تقلید می شد و به ندرت تکرار می شد.

Amnesia: The Dark Descent (2010)

من هرگز دوران بازی‌های اکشن ترسناک را کاملاً نادیده نمی‌گیرم، اما تا سال 2010، یک بازی ترسناک واقعاً جدیدتر از آنچه احتمالاً باید باشد احساس می‌شد. کسانی که به آن دوران بازی عادت کرده بودند، برای آنچه آمنزیا ارائه کرد، آماده نبودند. حتی اگر بازی‌های ترسناک‌تری در آن زمان (و تعداد بیشتری از آن‌ها) وجود داشت، احتمالا Amnesia همچنان نسلی از طرفداران بازی‌های ترسناک را کاملاً بی‌تفاوت جذب می‌کرد.

فراموشی وحشت محض است. در این گشت و گذار اول شخص در میان هزارتوی اهریمنی، لذت های بازی سنتی کمی وجود دارد. زنده ماندن هم هدف است و هم پاداش. این یک شکل ذاتاً چالش برانگیز از طراحی بازی است که بازی حتی سعی نمی‌کند آن را آسان‌تر کند. با این حال، اگر به خودتان اجازه دهید در کاری که آمنزیا در انجام آن برتری دارد غرق شوید، می‌توانید از احساس وحشت واقعاً از درماندگی خود لذت ببرید که نمی‌توان آن را با هیچ قالب دیگری تکرار کرد.

Alan Wake (2010)

Remedy Entertainment خیلی زود به لطف تیراندازان سوم شخص انقلابی Max Payne و Max Payne 2 به یک نام آشنا تبدیل شد. در حالی که تغییر ناگهانی در لحن و ژانر برخی از طرفداران را به یک حلقه واداشت (همانطور که چرخه طولانی توسعه بازی انجام شد)، نتایج حاکی از دامنه خلاقیت تیم بود.

همچنین ببینید: 12 بازی رومیزی اقتباسی از انیمه ها؛ برای انیمه‌بازان بردگیمی

آلن ویک حول محور مردی به نام آلن ویک می چرخد. او نویسنده‌ای برنده جایزه است، با یک پرونده بد نویسندگی، بنابراین برای به جریان افتادن خلاقیت، همسر آلن او را به برایت فالز، واشنگتن می‌آورد. در حالی که او دوباره شروع به نوشتن می کند، فقط تحت تأثیر یک موجود بدخواه است که اکنون کتابش را زنده می کند. نتیجه آن رویداد آسیب زا این است که بیشتر این بازی مانند یک رمان ترسناک اجرا می شود. سطوح آلن ویک از دعوت کردن به تهدید تبدیل می‌شود و فقط با یک تغییر نورپردازی می‌داند چه زمانی روی ترس‌ها قرار بگیرد و چه زمانی به بازیکنان نفس بکشد، اگر فقط کمی بعد احساس امنیت را با تنش و وحشت بیشتر از بین ببرد. در حالی که Alan Wake دارای بخش‌های اکشن زیادی است، قدم زدن متخصص تضمین می‌کند که بازیکنان هرگز به ترس‌ها عادت نکنند.

Dead Space 2 (2011)

علیرغم اینکه دنباله یک بازی ترسناک پرطرفدار است که از بسیاری از عناصری استفاده می کند که نسخه قبلی خود را قابل توجه کرده است، Dead Space 2 واقعاً از بسیاری جهات یک بازی جسورانه است. از این گذشته، Dead Space اصلی برای تقویت حس رمز و راز خود به عناصر مینیمالیستی متکی بود، در همین حال، Dead Space 2 دارای «لحظه‌های تنظیم‌شده» بسیار بیشتری بود که می‌توانست به راحتی بازیکن را از تجربه خارج کند، اگر به درستی مدیریت نمی‌شد.

خوشبختانه، تمام آن لحظات در Dead Space 2 به درستی مدیریت می شوند. همه ترس های باورنکردنی از Dead Space در این دنباله وجود دارند و به حساب می آیند، اما Dead Space 2 با جسارت سکانس های واقعا شگفت انگیزی را در خود جای داده است که مرزهای فرنچایز را بیشتر می کند. از آن چیزی که تا به حال فکر می کردی می توانند بروند از «آن صحنه سوزنی» تا بازدید ناراحت‌کننده از یک مهد کودک، Dead Space 2 گواهی است بر قدرت تنظیم کامل لحظات ترسناکی که مدت‌ها پس از پایان فریاد با شما می‌ماند.

Outlast (2013)

فرض اصلی Outlast (یک روزنامه نگار تحقیقی به یک آسایشگاه از راه دور فرستاده می شود) باید به شما ایده دهد که این بازی برای کسانی که جرات بازی کردن آن را دارند چه چیزی را در نظر گرفته است. با این حال، حقیقت ترسناک موضوع این است که هیچ چیز نمی تواند شما را به درستی برای تجربه واقعی بازی Outlast آماده کند.

حتی نگران‌کننده‌ترین لحظات Outlast نیز نمی‌تواند ترس از سرگردانی در راهروی تاریک دیگری یا پنهان شدن در یک قفسه کثیف دیگر را از بین ببرد و از خود بپرسید که آیا هیولای روی صفحه می‌تواند نفس‌های واقعی شما را بشنود. Outlast نوعی بازی ترسناک است که به قدری ترسناک است که برخی از گیمرها آن را اساساً غیر قابل لذت می دانند. در نهایت، من فکر می کنم که این گواهی بر درخشش بازی است.

The Evil Within (2014)

از برخی جهات، The Evil Within همیشه به عنوان بازگشت افسانه‌ای شینجی میکامی به دنیای ترسناک و به احتمال زیاد آخرین بازی ترسناکی که Mikami تا به حال کارگردانی خواهد کرد، در خاطر می‌ماند. وقتی از آن دریچه تاریخی نگاه کنیم، به راحتی می توان فهمید که چرا برخی در نهایت از این بازی ناامید شدند. با این حال، زمانی که به شایستگی های خود توجه شود، سخت است که The Evil Within را کمتر از یکی از بهترین تجربه های ترسناک ناب دوران خود بنامیم.

The Evil Within نوعی بازی ترسناک کلاسیک است که برای ترساندن شما طراحی شده است. شما از کاهش منابع خود وحشت خواهید کرد، از سر و صدایی که به تازگی شنیده اید وحشت خواهید کرد، و مطمئناً وقتی مجبور به فرار از موجود دیگری شوید که واقعاً نمی توانید آن را توصیف کنید، وحشت خواهید کرد زیرا ترجیح می دهید این کار را نکنید. بهش نگاه کن. علیرغم لحظاتی که چیزی بیشتر از کنار گذاشتن نمی خواهید، نامه عاشقانه سینمایی The Evil Within به همه چیزهای بازی های ترسناک شما را ادامه خواهد داد.

Alien: Isolation (2014)

راز ترسناک خوب این است که مخاطب را سرپا نگه دارید. اگر بتوانید دقیقاً پیش‌بینی کنید که چه اتفاقی می‌افتد، این توهم پراکنده می‌شود و تمام ترس از بین می‌رود. این یک مانع بزرگ برای بازی های ترسناک است، به خصوص زمانی که بازیکنان می خواهند عنوانی را دوباره پخش کنند، زیرا از قبل می دانند که هر ترس در کجا قرار دارد. با این حال، ترس‌های Alien: Isolation به این دلیل کار می‌کنند که در آن دام نمی‌افتند.

همچنین ببینید: بهترین انیمیشن ها و انیمه های اقتباسی از بازی های ویدیویی

Alien: Isolation یک فیلم سبک tie-in است که در آن بازیکنان دختر الن ریپلی، آماندا ریپلی را کنترل می کنند تا بفهمند چه اتفاقی برای مادرش افتاده است. تحقیقات آماندا او را به ایستگاه سواستوپل می برد، جایی که متأسفانه خانه بیگانه ای است که ظاهراً در برابر گلوله مصون است. این ماشین کشتار عالی، کلید موفقیت Alien: Isolation است، زیرا یکی از پیشرفته‌ترین هوش مصنوعی بازی‌های ویدیویی تا به امروز را از بین می‌برد. همانطور که بازیکنان در ایستگاه بازی سرگردان می شوند، بیگانه نیز همین کار را می کند. نه تنها می تواند از هر دریچه یا دریچه سقفی خارج شود، بلکه با گذشت زمان یاد می گیرد. تنها راه برای زنده ماندن غوطه ور شدن در فضای بازی و طراحی صدا است که سرنخ های ظریفی از مکان بیگانه را پنهان می کند. حتی پناهگاه‌های امن در بازی‌های ترسناک دیگر، مانند اتاق‌های ذخیره، در Alien Isolation امن نیستند، که باعث می‌شود بازیکنان همیشه در آستانه و آماده باش باشند.

P.T.  (2014)

مواقعی هست که باید بایستی و به یاد بیاوری که P.T. در اصل یک نسخه ی نمایشی برای یک بازی بود که حتی هرگز منتشر نشد. بازی‌های ترسناک هرگز مجبور نبودند ده‌ها ساعت گیم‌پلی ارائه دهند، اما یک بازی ترسناک که می‌توان آن را در کمتر از یک ساعت شکست داد، معمولاً یک ستاره قابل توجه است. در واقع، ستاره بزرگ‌تر کنار نام P.T ممکن است این واقعیت باشد که شما حتی نمی‌توانید امروز بازی را بدون روی آوردن به بازسازی‌های طرفداران یا ذخیره‌های ذخیره شده روی سخت‌افزار دست دوم انجام دهید.
با این حال، شکی در ذهن ما وجود نداشت که دمو یک بازی منتشر نشده که امروز حتی نمی توانید به راحتی آن را دانلود کنید، واقعاً یکی از بهترین عناوین ترسناک ساخته شده است.

داستان اتصالات Silent Hills P.T. و انتشار افسانه‌ای مخفیانه را کنار بگذارید، و هنوز هم ترسناک‌ترین بازی ساخته شده تا کنون باقی خواهید ماند. غواصی عمیق تر در جعبه رمز و راز ترسناک هیدئو کوجیما مستلزم نادیده گرفتن غریزه ای است که فریاد می زند “فقط فرار کن”. شما هرگز یک بازی ترسناک را بازی نمی‌کنید که به نظر می‌رسد آنقدر دقیق ساخته شده و در عین حال وحشی است، به گونه‌ای که به شما این حس را بدهد که گویی یک عمل مشابه می‌تواند دو نتیجه کاملاً متفاوت ایجاد کند. این فقط یک شاهکار طراحی ژانر است.

Bloodborne (2015)

همه عناوین Soulsborne فضایی از وحشت را به همراه دارند. همه بازی‌ها در دنیایی تاریک اتفاق می‌افتند که در آن تمدن از بین رفته است و همه یا مرده، دیوانه یا هر دو هستند. این یعنی چیزی از تمام حیات وحش جهش یافته. Bloodborne وحشت در ژانر Soulsborne را به سطح دیگری می برد. Bloodborne مانند بسیاری از عناوین Soulsborne شروع می‌شود: بازیکنان وارد یک «آموزش» می‌شوند که اصول اولیه را درست قبل از پرتاب کردن آنها به انتهای عمیق ارائه می‌کند. مانند Dark Souls قبل از آن، بسیاری از ترس های Bloodborne از ترس این است که هیولایی در هر گوشه ای منتظر است تا به حنجره شما بخورد.

با این حال، ترس های Bloodborne به لطف چیزی که واقعاً بازی را متمایز می کند بسیار مؤثرتر هستند: استفاده عالی از ترسناک گوتیک و کیهانی. هرچه بازیکنان بیشتر پیشرفت کنند و هر چه بیشتر شاهد باشند، دشمنان بیشتر از حد وحشت بدن عبور می کنند. طراحی صدا تخیل را به راه می اندازد زیرا غرغر و غرش جانوران وحشتناک گهگاه از دور شنیده می شود. لور، به روش واقعی FromSoftware، به اندازه کافی خرده نان برای ترساندن بازیکنان بدون ارائه همه پاسخ ها فراهم می کند. همانطور که در مورد وحشت از هر رسانه ای صادق است، هیچ چیز به اندازه ترس هایی که توسط یک تخیل نامحدود ایجاد می شود ترسناک نیست.

Until Dawn (2015)

در حالی که “سرگرم” اغلب برای توصیف بهترین بازی های ترسناکی که تا به حال ساخته شده است استفاده نمی شود، چیزی برای گفتن وجود دارد برای یک بازی ترسناک که به همان اندازه لذت بخش و ترسناک است. از بسیاری جهات، Until Dawn می‌تواند بهترین نمونه از یک بازی ترسناک اساساً لذت‌بخش باشد که از ترس‌ها کم نمی‌کند.

Until Dawn اساساً آزمون نهایی توانایی شما برای زنده ماندن از یک فیلم ترسناک است. آیا همیشه در فیلم‌های اسلشر به آن نوجوانانی که به نظر می‌رسد همیشه تصمیم‌های اشتباه می‌گیرند خندیده‌اید؟ ببینید زمانی که وظیفه دارید به گروهی از نوجوانان کمک کنید تا از سفر کابوس‌آمیز به جنگل جان سالم به در ببرند، چقدر خوب عمل می‌کنید. بسیاری از بازی‌ها به شما امکان انتخاب می‌دهند، اما تعداد کمی از آنها از تماشای شما در مورد تصمیم‌هایتان به اندازه این یکی خوشحال می‌شوند.

Resident Evil 7 (2017)

پس از اینکه Resident Evil 6 ریشه های ترسناک بقا خود را برای اکشن سریع سوم شخص رها کرد، بسیاری از طرفداران اعتماد خود را به این فرنچایز از دست دادند. رزیدنت اویل 7 قول داده بود که برای این سری بازگشته باشد، اما چیزی فراتر از این بود. این یکی از ترسناک ترین آثار در مشهورترین فرنچایز ترسناک بازی بود.

همچنین ببینید: رتبه‌بندی سری بازی‌های رزیدنت اویل؛ مجموعه 10 گانه Resident Evil

رزیدنت اویل 7 به جای ایفای نقش یک شخصیت تثبیت شده رزیدنت اویل در ماموریتی برای متوقف کردن زامبی های اسلحه دار یک شرکت داروسازی شیطانی، دامنه خود را برای تجربه حضوری بیشتر تشدید می کند. در این بازی، بازیکنان Ethan Winters را کنترل می کنند که او سعی می کند از یک عمارت فرسوده لوئیزیانا فرار کند که خانه جهش یافته های دیوانه و موجودات کپک است.

RE7 تقریباً به طور کامل به راهروها محدود می شود که فضایی از کلاستروفوبیا را فراهم می کند و هر رویارویی را متشنج می کند، به خصوص که برخی از دشمنان در عمارت سرگردان هستند و تنها زمانی می توانند بمیرند که طرح آن را از طریق جنگ رئیس بخواهد. نتیجه نهایی اساساً یک فیلم اسلشر غیرقابل تحمل با غم فراوان و دوربینی است که به بازیکنان یک صندلی در ردیف جلو برای اکشن و احشاء می دهد. ترس‌های Resident Evil 7 آنقدر موفقیت‌آمیز بودند که کپکام مجبور شد برای دنباله‌اش آن‌ها را کم کند.

Darkwood (2017)

روزهایی وجود دارد که فکر می‌کنم بهترین لحظات دارک‌وود همان سکانس‌های تهاجم شبانه‌ای است که شما را مجبور می‌کند سوار پنجره‌ها شوید، درها را قفل کنید و ببینید آیا می‌توانید از حمله نیروهای نادیده جان سالم به در ببرید. اگر هیچ چیز دیگری نباشد، آن سکانس ها به حق به عنوان جذابیت خیمه شب بازی شناخته می شوند.

با این حال، چیزی که واقعاً Darkwood را بالا می‌برد، کابوس‌های غیرقابل توصیف و تقریباً لاوکرافتی است که در طول روز می‌بینید، زمانی که مجبور می‌شوید کابین خود را ترک کنید و به دنبال لوازم بگردید. دارک‌وود برخی از آزاردهنده‌ترین تصاویر و ایده‌هایی را دارد که تا به حال در یک بازی ترسناک دیده‌ام، با این حال اغلب باید چشم خود را روی آن‌ها ببندید تا بتوانید روی یافتن مواد مورد نیاز برای زندگی یک شب دیگر تمرکز کنید. این همان چیزی است که آن را به یکی از بهترین نمونه های کامل از کل مفهوم وحشت بقا تبدیل می کند.

Resident Evil 2 Remake (2019)

رزیدنت اویل اولیه 2 پیشرفت بزرگی نسبت به رزیدنت اویل اصلی داشت. مکان‌های بیشتر، اسلحه‌های بیشتر، ترس‌های بیشتر… اساساً، هر چیزی که از دنباله آن می‌خواهید. زمانی که کپکام Resident Evil را در سال 2002 بازسازی کرد، گیمرها انتظار داشتند که شرکت نیز همین کار را با RE2 انجام دهد. با این حال، آن بازی رویایی هرگز تا سال 2019 محقق نشد. نتیجه ارزش انتظار را داشت.

بازسازی Resident Evil 2 تمام مواردی را که اولین بازی RE2 را تا 11 ترسناک کرده بود، نشان می‌دهد. راهروهای تاریک بازیکنان را سرحال نگه می‌دارد، در حالی که منابع عمدا محدود هستند. علاوه بر این، علیرغم استفاده از کنترل‌های تیراندازی سوم شخص، نبرد از نظر طراحی کند است که حس درماندگی لازم را القا می‌کند. همه اینها اجزای کلیدی برای موفقیت در ترس و بقا هستند، اما سس مخفی موفقیت Resident Evil 2 آقای X است. در این بازسازی، بازیکنان باید با یک تعقیب‌کننده غول‌پیکر مبارزه کنند که می‌تواند آنها را در چند ضربه به نمایش بگذارد و تنها می‌تواند مبهوت، هرگز متوقف نشد. آنها اقلام شفابخش و مهمات کافی برای یک زامبی معمولی دارند، اما آیا آنها برای مستر ایکس کافی هستند؟ ناتوانی مداوم شما در پاسخ به این سوال کافی است تا شما را در عرق سرد نگه دارد.

Resident Evil Village (2021)

رزیدنت اویل دهکده زیر بار انتظاراتی بود که سلف ستاره ای خود داشت. از برخی جهات، این بازی کاملاً نتوانست آن انتظارات عالی را برآورده کند. با این حال، نمی توان انکار کرد که این بازی با ایده ها، شخصیت ها و نقاط داستانی ساخته شده توسط Resident Evil 7 کارهای واقعاً جذابی انجام داده است.

در واقع، Resident Evil Village دارای برخی از باورنکردنی‌ترین کاربردهای ترسناک «سنتی» است که تا به حال در یک بازی Resident Evil دیده‌ایم. مسلماً، یک توضیح علمی (از نوعی) پشت همه چیز وجود دارد، اما فضای گوتیک و طراحی موجودات کلاسیک Village به شیوه‌هایی که تجربه لذت‌بخش است، به ریشه‌های ژانر وحشت می‌خورد. خوب، به جز سطح House Benevidido. تمام این بخش، ترسناک بودن یک بازی Resident Evil را بالا می برد.

World of Horror (2023)

اولین بازی که حلقه گیم پلی ترسناک بقا یا حداقل نام این سبک را تقویت کرد Famicom RPG Sweet Home بود. در طول مسیر، بازی‌های ترسناک بقا به اکشن ماجراجویی اول شخص و سوم شخص تغییر پیدا کردند، اما World of Horror ریشه‌های نوبتی این ژانر را کانالیزه می‌کند.

World of Horror یک ترسناک سرکش است که در آن یک شهر ساحلی خالی از سکنه را کشف می کنید و اسرار وحشتناک و اسرار آن را کشف می کنید. داستان شبیه چیزی است که از یک مانگای جونجی ایتو بیرون آمده است، و این به وضوح عمدی بوده است، زیرا گرافیک پیکسلی بازی، زیبایی‌شناسی ترسناک بدن آثار ایتو را با اثربخشی وحشتناکی هدایت می‌کند. با این حال، World of Horror صرفاً به دلیل بصری آن ترسناک نیست.

این بازی یک تجربه تحقیقاتی سخت و غیرقابل بخشش است که در آن هر عمل باعث می‌شود ساعت به سمت آرماگدون پایین بیاید. World of Horror منحنی سختی بالایی دارد، به لطف نبردهای نوبتی که بسته به مهارت های پیش از پیشبرد شما، سختی آنها متفاوت است. اما، هر شکست یک تجربه یادگیری است و چیز جدیدی را برای اجراهای آینده باز می کند. World of Horror برای طرفداران ترس در هر کالیبر ضروری است.

Resident Evil 4 Remake (2023)

بسیاری از عناوین مدرن ترسناک بقا حداقل بخشی از وجود خود را مدیون Resident Evil 4 هستند. این بازی یک طرح کنترل سوم شخص را توسعه داد که در سراسر صنعت استاندارد شده است، البته با چندین ترفند و اصلاحات. حتی بازسازی های اخیر Resident Evil نیز از این طرح کنترلی استفاده می کنند. این سوال را ایجاد کرد که یک بازسازی Resident Evil 4 چگونه خواهد بود و پاسخ آن چیزی جز شگفت انگیز نیست.

بازسازی Resident Evil 4 یک تجربه تصفیه شده است که اسکلت نسخه اصلی را می گیرد و به آن ماهیچه های گیم پلی قوی تر و پوسته 4K با ظاهری بهتر می بخشد. گیم پلی آن بسیار روان تر است، اما شاید مهمتر از آن، بسیار ترسناک تر است. بازسازی RE4 نگرش کمپینگ اصلی را از بین می‌برد و بر فضای تاریک و مکان‌هایی تمرکز می‌کند که تنش را افزایش می‌دهند. بازسازی RE4 می داند چگونه شما را به فریاد بکشاند، یا به این دلیل که یک هیولا از گوشه ای تاریک بیرون پرید یا به این دلیل که سر یک گانادو در بدترین لحظه ممکن در لاس پلاگاس منفجر شد. و درست مانند نسخه اصلی، بازسازی Resident Evil 4 شامل DLC است که به شما امکان می دهد آدا ونگ را کنترل کنید.

کوروش

اکنونم را اینگونه می‌گذرانم که اندکی دانشجوی علم، اندکی طراح و ایده‌پرداز، اندکی بازی ساز، اندکی نوازنده و اندک تری نویسنده. با اینکه با چیزهای زیادی شگفت زده نمی‌شوم اما همیشه به دنبال شگفتی هستم. دوست دارم با کتاب‌‌هایم زندگی کنم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا